توضیحات
عنوان : جبر و اختیار از دیدگاه قرآن و اسلام
- جبر و اختیار از دیدگاه قرآن و اسلام
- مقدمه
- تعریف قضا و قدر
- انواع قضا و قدر
- آیاتی در خصوص اختیار انسان
- اختیاروآزادی انسان در انتخاب راه سعادت وشقاوت
- تعلق اراده الهی به آزادی واختیار انسان در پذیرش دین و هدایت
- آفرینش انسان به دست خداوند واختیاراو درپذیرش وسرپیچی از حق
- اختیار بشر در انتخاب راه هدایت و ضلالت
- مرحوم علامه جعفری17 نظریه را در کتاب “جبر و اختیار “خود آورده است
- جبریون مطلق
- مکتب وحدتی ها
- کسبیون
- گروه معتزله
- نظریه فخر رازی
- نظریه متفکرین مشایی اسلام
- موثر در کار
- نظریه امامیه یا امر بین الامرین
- برخی آیاتی که جبریون به آن استناد می کنند
- پدیده های محسوس بیانگر اختیار
- امیل دورکهایم
- آزادی انسان ونفی جبر ازدیدگاه قرآن واسلام
- نتیجه گیری
- منابع
مقدمه
در مورد مسأله جبر و اختیار همین قدر کافی است که بدانیم هیچ متفکری را سراغ نداریم که با شناخت طبیعت انسانی و شئون او سروکار داشته باشد و این مسأله ضرورت حل و فصل خود را به او تحمیل نکند.
شاید هیچ انسان عاقلی نبوده باشد که در جریان کارهای زندگی مادی و معنوی خصوصاً در مواردی که اهمیت حیاتی دارد درباره اینکه آیا کارش از روی اختیار صادر شده یا اجباراً به او تحمیل گشته فکری نکند.
گاهی در هنگام توجه عمیق، انسان گمان میکندکه شاید رازطبیعت انسانی را بایستی درمسأله جبرواختیار جستجو نمود این حقیقت را روسو چنین بیان کرده است: زیرا بزرگترین اختلاف میان انسان و حیوان فهم و فکر نیست بلکه اراده و اختیار است.
قضا: یعنی حکم و قطع و حتمیت. در نظام آفرینش، موجودات مادی از چندین راه ممکن است به وجود بیایند، (مثلاً اگر به خانه شما از چند کوچه راه باشد، ورود به خانه شما از چند راه ممکن است) حال اگر از میان چندین راه ممکن، علل و اسباب پیدایش یکی از آنها فراهم شد و تنها همان یکی تحقق یافت، این مرحله از تحقق را قضا می نامند.
قدر: یعنی اندازه و اندازه گیری و تعیین حدّ و حدود چیزی و در اصطلاح به این معنا است که خداوند برای هر چیزی اندازه ای قرار داده و آن را بر اساس اندازه گیری و محاسبه و سنجش آفریده است. خداوند در قرآن می فرماید : “إنّا کلّ شی خلقناه بقدر؛(1) ما هر چیزی را به اندازه خلق کردیم(برای هر چیز اندازه ای قرار دادیم).
قضا و قدر هر کدام به دو نوع علمی و عینی تقسیم میشود:
1 -مقصود از قدر یا تقدیر علمی آن است که خداوند پیش از آفرینش هر شیء به خصوصیات و حدود و اوصاف آن علم دارد. از قضای علمی آن است که خداوند از ضرورت وجود اشیا در ظرف تحقق علل آن ها آگاه است، یعنی خدا از ازل میداند که هر یک از اشیا در شرایط خاصی و تحت تاثیر اسباب و علل خاصی موجود می شوند، بنابراین میتوان گفت که علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آن ها همان قدر و قضا علمی است.
– 2اما قضا و قدر عینی: مقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتی و عرضی موجودات از سوی خداوند است . مقصود از قضا عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقات خویش اعطا میکند .از طریق اسباب و علل وجود آن ها را تعیین میبخشد. (2(.خداوند برای هر چیزی علت ها و اسباب هایی قرار داده که هستی و مشخصات آن بستگی به آنها دارد. این طور نیست که هر چه در جهان پدید می آید، بدون رابطه با قبل و بعد و صرفاً اتفاقی و بی حساب باشد. همان گونه که در بارش برف و باران و. . . عواملی دخالت دارد.
برداشت هاي ناصواب از قرآن كريم پيرامون جبر
گروهي با استناد به ظاهر آياتي از قرآن كريم كه همه چيز را به اراده ي خدا مي داند, چنين مي پندارند كه اين موضوع با جهان مبتني بر اسباب و مسببات و انسان متكي بر اختيار و اراده ناسازگار است. مستشرقان نوعاً دين اسلام را به عنوان ديني كه اعتقاد به جبر از جمله ي اصول بنيادين آن است, معرفي مي كنند, اما اين اتهامي بيش نيست.همه مي دانند كه هدف نهايي شرايع آسماني, تربيت و تهذيب نفوس انسان ها است, حال اگر تمام شئون انسان از پيش ساخته و پرداخته شده است و او مجبور به طي طريق معيني است, در اين صورت بعثت پيامبران براي احياگري بيهوده خواهد بود.با آنكه اديان الاهي علم و اراده ي خدا را محيط و قديم دانسته و همه چيز را نوشته ي در لوح محفوظ معرفي مي كنند و قضا و قدر را به عنوان دو اصل پذيرفته شده تلقي مي كنند, هيچگاه اعتقاد به اين موارد را مانع از رشد انسان ها ندانسته اند؛ بلكه قوه ي اراده و اختيار را در جهت انتخاب راه سعادت و كمال بسيار موثر به شمار آورده اند.
استاد مطهري در اين باره مي گويد:
قرآن به شكلي عموم مشيت الاهي و عموم قضا و قدر را قايل است كه هيچ گونه منافاتي بين آن و اختيار و اراده ي بشر نيست؛ از جمله ي آياتي كه مسئله ي اختيار و اراده ي بشر را به طور جدي مطرح فرموده است, مي گويد: (ذلك بِما قَدَّمَت اَيديكم) [آل عمران (3), 182] نمي گويد اين به موجب اعمال شماست كه بگوييم ما اختيار داشتيم يا نداشتيم, مي گويد: (بِما قَدَّمت ايديكم) به موجب كارهايي كه به دست خودتان, يعني به اراده و اختيار خودتان بدون هيچ اجباري انجام داديد. خدا شما را مختار و آزادآفريد. (فَمن شَاء فَليومِن وَ من شاء فَليكفر) [كهف (18), 29] هر كه مي خواهد ـ يعني به اختيار خودش ـ ايمان آورد و هركه مي خواهد كفر بورزد. (اِنّا هَدَيناهُ السَّبيل اِمّا شاكراً وَ اِمّا كفوراً) [انسان (76), 3] ما راه به بشر نموديم. اين ديگر به خود او بستگي دارد كه شاكر باشد يا كافر.[
در سوره ي آل عمران خداوند مي فرمايدكه (ذلك بِما قَدَّمَت اَيديكم وَ انَّ اللهَ لَيسَ بِظلّامٍ لِلعبيد) [آل عمران (3), 182] معناي آيه اين است كه اينها به دست و اختيار خودتان به وجود آمده است نه به دست خدا كه اگر به دست خداوند باشد, ظلم به شمار مي آيد؛ يعني كسي كاري را مرتكب شود و عذاب را ديگري متحمل گردد, خدا كار را انجام دهد ولي عذاب را بر بنده نازل كند (وَانَّ اللهَ لَيسَ بِظلّام للعبيدِ) يعني بايد بدانيد خدا هرگز به بندگان خود ظلم نمي كند. در اين جا دو نكته ي لطيف است كه بايد مورد دقت قرار گيرد؛ يكي اينكه كلمه ي “عبيد” را آورده است كه علامت استرحام است؛ يعني خدا چگونه به بنده ي خودش ظلم مي كند؟ يعني بنده از آن جهت كه بنده است مستحق استرحام است؛ بنده ي ضعيف در مقابل عظمت خداوند قادر متعال به قدري ناچيز است كه حتي نمي توان فرض كرد كه خدا نياز داشته باشد تا به او ظلم كند.
توجه:
- برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
- پس از خرید بلافاصله لینک دانلود فایل برای شما ایمیل خواهد شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.