توضیحات
عنوان فارسی: مدیریت استراتژیک در بازاریابی وبررسی الگوهای آن
- چكیده
- تعریف مدیریت استراتژیک
- مراحل مدیریت استراتژیک
- استراتژی بازاریابی
- نقش بازاریابی در طراحی و اجرای استراتژی ها
- مدیرت بازار – محور
- اینرسی استراتژیک
- چالشها از دیدگاه آورویل داکر
- چگونگی اجرا وپیاده سازی مفوم بازاریابی در سازمانها
- مدیریت بازاریابی
- ابعاد فرآیند بازاریابی استراتژیک و استراتژیهای بازاریابی
- شناسایی و تحلیل فرصتهای بازار
- اجرای استراتژی بازاریابی
- چگونه طرح بازاریابی اجرا را هدایت می کند
- عوامل موثر بر اجرای استراتژی
- عوامل موثر بر اجرای استراتژی از نظر پیرسون و رابینسون
- عوامل موثر بر اجرای استراتژی از نظر میسون و ایزل
- موانع اجرای استراتژی های بازاریابی
- موانع برنامه ریزی بازاریابی از دیدگاه دیب و سیمکین
- موانع بازاریابی از دیدگاه مک دونالد
- موانع اجرای برنامه های بازاریابی از دیدگاه فلیپ کاتلر
- هماهنگ كردن استراتژی بازاریابی با دیگر استراتژی ها و منابع شركت
- تاثیر استراتژی های تجاری مختلف بر تصمیم های بازاریابی
- سیاست های محصول
- سیاست های قیمت گذاری
- سیاست های توزیع
- سیاست های پیشبرد
- ایجاد یا بهبود سیستم اطلاعات بازاریابی
- داشتن یك چشم انداز جهانی
- بازارهای خارجی استعداد پرجاذبه ای می خواهد
- استراتژی ورود به مثابه یك مزیت رقابت
- استراتژی های ورود
- اعطای امتیاز (Liecnsing)
- فرنچایزینگ (Franchising)
- تولید قراردادی(Contract Manufacturing)
- قرار داد مدیریتی (Management Contracting)
- سرمایه گذاری مستقیم خارجی(Foreign Direct Investment)
- پیمان های استراتژیك (Strategic Allinces)
- استراتژی های رشد
- توسعه از طریق طراحی و تولید محصولات جدید برای مشتریان موجود
- توسعه از طریق فروش محصولات موجود به بخش ها یا کشورهای جدید
- محصولات جهانی
- نتیجه گیری
- منابع و مآخذ
چكیده
با چرخش گردونه زمان و ورود به قرن بیستم و یکم ، شرایط جهانی و بستر زندگی انسان به گونه ای ناباورانه تغییر یافته است . ژرفای این تغییرات نه تنهت نسبت به آغاز قرن بیستم که حتی در مقایسه با دو دهه پیش از آغاز
هزاره سوم میلادی ، به شدت محسوس و هویدا است. ظهور و گسترش کاربرد فناوری ارتباطی – الکتریکی را باید زمینه ساز این تحولات شگرف و سریع در همه زمینه های کار و تلاش انسان تلقی کرد که در پرتو آن ، پدیده جهانی
شدن ، فارغ از محدودیتهای مرزبندی شده پیشین ، رخ نموده است.
در نتیجه این پدیده ، فعالیت انسانی و فراتر از آن ، فرآیندهای تولید و مصرف ، از این پس در فضایی آزادانه تر سامان می یابد. دامنه این محدودیت زدایی از حرکت سرمایه تا جریان ورود و خروج کالا به کشورها ، از آموزش و
پرورش تا تنظیم روابط داخلی ، از اقتصاد و بازرگانی تا طراحی و تولید محصول ، سیاست و حکومت گری تا مدیریت و خلاقیت ، از طبیعت مداری و زیبایی شناسی هنری تا صنعت پردازی و نوآوری و از اندیشه تا انگیزه به روشنی قابل مشاهده است.
با این همه ، مفهوم ابتدایی و ساده “داد و ستد ” همچنان محور تمام فعالیتهای روزمره فردی و سازمانی را تشکیل می دهد. در واقع ، این همان نیاز بنیادین انسان به نهادینگی ارتباطات اجتماعی و تعامل فکری است که همه تحولات فنی و نوپردازی های تکنولوژیکی را حول محور خود شکل دهد. به بیان ساده می توان گفت که علیرغم تداوم و سرعت تغییرات در سالهای اخیر ، نکته اصلی این نیست که ما “چه کاری ” انجام می دهیم بلکه موضوع “چگونگی
انجام کار” است که در فضایی جهانی شده تحول یافته است. در همین راستا ، بازارشناسی و بازاریابی نیز به گونه ای تخصصی تر و پیچیده تر نفش تعیین کننده خود راغ در موفقیت یا عدم موفقیت تولید و عرضه کالا به بازار ،تداوم بخشیده و بی تردید از جایگاه حساستری برخوردار شده است . با حضور قدرتمند سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر کامپیوتر و با استفاده از فناوری های پیشرفته مخابراتی و گسترش رسانه های همگانی ،بازارابی به ناگزیر بیرون ازب چارچوب ایستا و سنتی خود ، فرآیندی پویا و استراتژیک به خود گرفته است. بازاریابی درگیر همانند گذشته جایگاه مجردی در حد فاصل تولید و مصرف نداشته است بلکه دامنه حاکمیت آن حتی از پیش از مرحله طراحی و تولید کالا ، تا پس از مرحله مصرف را دربر می گیرد . رشد تجارت
الکترونیکی طی سالهای اخیر را باید بی شک ، قوی ترین جهش در تاریخ به شمار آؤرد . چندان که برخی را اعتقاد بر این است که “بازاریابی سنتی ” نه تنها در حال احتراز بلکه موجودی بی جان است.
به موازات تنوع گرایی کالاها و خدمات و پیچیدگی در تولید بازاریابی نیز فرآیندی ریز پردازانه و چند جانبه به خود گرفته است و در چارچوب دانشی فراگیر ، تئریها و فنون ویژه خود را شکل داده است. تدوین الگوهای کمی و
کیفی همراه با متغییرهخای ملی و فراملی در هدف گذاری ، تدوین استراتژی ، اجرای عملیاتی و غلبه بر محدودیتهای زمانی و مکانی مطرح شده است.
در دنیای كنونی تغییر و پویایی یكی از ویژگیهای بارز محیط به شمار می رود و در چنین شرایطی موفقیت سازمان در گرو پیش بینی صحیح و ارائه واكنشهای موثر به تغیرات موجود در محیط می باشد. و شاید بتوان گفت این امر تنها از طریق داشتن دیدگاهی استراتژیك در در سازمان به عنوان یك كل و بخشهای مختلف آن میسر می باشد. با توجه به اهمیت پررنگ مدیریت استراتژیك به خصوص در زمینه بازاریابی در عصر حاضر در این مقاله قصد آن را داریم تا از جنبه های مختلف به بررسی این مبحث مهم بپردازیم. ابتدا با مطرح نمودن مقدماتی راجع به تعریف مدیریت استراتژیک، مراحل مدیریت استراتژیک و استراتژی بازاریابی به بحث وارد می شویم و در ادامه به نقش بازاریابی در طراحی و اجرای استراتژی ها اشاره نموده، راجع به هماهنگ كردن استراتژی بازاریابی با دیگر استراتژی ها و منابع شركت به بحث پرداخته و تاثیر استراتژی های تجاری مختلف بر تصمیم های بازاریابی را مورد بررسی قرار می دهیم. سپس یا مطرح نمودن ضرورت داشتن یك چشم انداز جهانی، به بررسی استراتژیهای مختلف ورود (از جمله: صادرات، اعطای امتیاز، فرنچایزینگ، تولید قراردادی، قرار داد مدیریتی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و پیمان های استراتژیك) می پردازیم. در ادامه استراتژی های رشد (شامل: توسعه از طریق افزایش نفوذ بازار- محصول های موجود، توسعه از طریق طراحی و تولید محصولات جدید برای مشتریان موجود، توسعه از طریق فروش محصولات موجود به بخش ها یا کشورهای جدید، توسعه از طریق متنوع ساختن و توسعه از طریق متنوع ساختن روابط سازمانی یا شبکه های ارتباطی) را مرور می كنیم. عوامل مهم در انتخاب راهبردها بحث مهم دیگری است كه در ادامه مطرح خواهد شد و در ادامه آن سه انتخاب استراتژیك :توسعه، انطباق، ابداع و استراتژیهای چندگانه: استراتژی اول: (توسعه محصول-توسعه ارتباطات)، استراتژی دوم:(توسعه محصول- انطباق ارتباطات )، استراتژی سوم: (انطباق محصول – توسعه ارتباطات)، استراتژی چهارم: (انطباق محصول – انطباق ارتباطات) و استراتژی پنجم: (ابداع محصول) مورد بررسی قرار داده می شود آخرین بخش بحث تحت عنوان محصولات جهانی مطرح می شود و با نتیجه گیری بحث به پایان خواهیم برد.
تعریف مدیریت استراتژیک
با توجه به اهمیت زیاد مدیریت استراتژیک و نقش آن در استراتژیهای بازاریابی اتدا چند تعریف متفاوت در این زمینه ارائه می گردد
مجموعه تصمیمات و فعالیتهایی که موجد صورت بندی و اجرای استراتژی طراحی شده برای دستیابی به هدفهای سازمان )پیرسون و رابینسون،(
روش منطقی ،عینی و سیستماتیک برای اتخاذ تصمیمات بزرگ در یک سازمان در مدیریت استرتژیک سعی می شود اطلاعات کمی و کیفی بگونه ای تنظیم گردند که بتوان در شرایط نا مطمئن تصمیماتی اثربخشش اتخاذ نمود)دیوید1382،(24
فرایند مداوم اطمینان از تناسب برتر رقابتی یک سازمان و مخیط در حال تغییرش می باشد .
در این تعریف ، مدیریت استراتژیک عبارت است از :برنامه ریزی استراتژیک
+اجرا+پایش (Kitrner,1998,196)
می توان مدیریت استراتژیک را بدین گونه تعریف کرد: هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد. همان گونه که از این تعریف استنباط میشود در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تأکید میشود: هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امور مالی (حسابداری)، تولید (عملیات)، تحقیق و توسعه و سیستمهای اطلاعات رایانه ای. در بسیاری از داشنگاهها و دانشکدهها، عبارت «مدیریت استراتژیک» را مترادف با «سیاستهاری بازرگانی» میدانند که دربرگیرنده همه مطالب درسها و واحدهایی است که دانشجویان با دوره مدیریت بازرگانی میگذرانند. به عنوان آخرین درس مهم این رشته تلقی میشود. (پارسائیان و اعرابی، 1379: 24)
مراحل مدیریت استراتژیک
استراتژی سطح بنگاه )کلان( جهت حرکت یک سازمان به سمت تحقق ماموریت تعیین شده اش ، نوع فعالیتهایی را که باید به آنها بپردازد ، سیاستهای رشد آن را مشخص می کند.
استراتژی سطح بخش )واحد تجاری(اساسا نحوه رقابت یک شرکت در صنعت خود را مشخص می کند این سطح از سلسله مراتب تصمیم گیری عمدتا شامل مدیران شرکت و کسب و کارهای شرکت را در بر می گیرد . در واقع مدیران استراتژیک این سطح باید مبنایی را که شرکت می تواند در یک میدان محصول – بازار انتخاب شده رقابت کند ، معین نماید. این بخش از بازار قسمت نسبتا منحصربه فردی از کل بازار است که موسسه می تواند به لحاظ مزیتهای رقابتی خود مدعی شود و از آن دفاع کند.
استراتژیهای سطح وظیفه ای عمدتا مدیران محصول ، جغرافیای و حوزه های وظیفه ای را در بر می گیرد.
مسئولیت آنها تدوین هدفهای سالیانه و استراتژیهای کوتاه مدت در زمینه هایی همچون تولید ، عملیات ، مالی و حسابداری و تحقیق و توسعه است. با این وجود مسئولیتهای بزرگتر آنها در اجرا یا پیاده سازی بدنه های استراتژیک
شرکت است. در حالیکه مدیران سطح شرکت و سطح کسب و کار توجه خود را به انجام کارهای درست معطوف می کنند ، مدیران وظیفه ای باید برای انجا م درست کارها تاکید کنند. (واکر ، 1383)
فرآیند مدیریت استراتژیک دربرگیرنده سه مرحله میشود:
تدوین استراتژیها، اجرای استراتژی ها و ارزیابی استراتژی ها. مقصود از تدوین استراتژی این است که ماموریت شرکت تعیین شود، شناسایی عواملی که در محیط خارجی، سازمان را تهدید میکنند یا فرصتهایی را به وجود میآورند، شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان، تعیین هدفهای بلند مدت، در نظر گرفتن استراتژیهای گوناگون و انتخاب استراتژیهای خاص جهت ادامه فعالیت. (پارسائیان و اعرابی، 1379: 25-24)
اجرای استراتژیها ایجاب میکند که سازمان هدفهای سالانه در نظر بگیرد، سیاستها را تعیین کند، در کارکنان انگیزه ایجاد نماید و منابع را به گونهای تخصیص دهد که استراتژیهای تدوین شده به اجرا درآید. (پارسائیان و اعرابی، 1379: 25)
در مدیریت استراتژی ارزیابی استراتژیها، آخرین مرحله به حساب میآید. مدیران نیاز شدید دارند که بدانند استراتژیهای خاص و مورد نظر آنان در چه زمانی کارساز واقع نمیشود. اصولاً ارزیابی استراتژیها بدین معنی است باید در این مورد اطلاعاتی را گردآوری کرد. همه استراتژیها دستخوش تغییرات آینده قرار میگیرند، زیرا عوامل داخلی و خارجی به صورت دائم در حال تغییر هستند. برای ارزیابی استراتژیها سه فعالیت عمده به شرح زیر انجام میشوند: (پارسائیان و اعرابی، 1379: 27-26)
- بررسی عوامل داخلی و خارجی که پایه و اساس استراتژی های کنونی قرار گرفتهاند.
- محاسبه و سنجش عملکردها و
- اقدامات اصلاحی
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.