توضیحات
عنوان فارسی: یک مدل ترکیبی MCDM جدید برای سنجش عملکرد سازمان های تحقیقاتی و فن آوری بر اساس رویکرد BSC
عنوان انگلیسی مقاله ترجمه شده:
A novel hybrid MCDM model for performance evaluation of research and technology organizations based on BSC approach
یک مدل ترکیبی MCDM جدید برای سنجش عملکرد سازمان های تحقیقاتی و فن آوری بر اساس رویکرد BSC
خلاصه
کارت امتیازی متوازن (BSC) یک ابزار ارزیابی استراتژیک با استفاده از شاخص های مالی و غیر مالی برای تعیین عملکرد کسب و کار سازمان ها یا شرکت ها است. در این مقاله، به منظور سنجش عملکرد مراکز تحقیقاتی و فناوری (RTO) در ایران، یک روش یکپارچه جدید مبتنی بر روش سنجش متوازن (BSC) و تصمیم گیری چند منظوره (MCDM) پیشنهاد شده است. آزمایشگاه تصمیم گیری و ارزیابی (DEMATEL) برای نشان دادن وابستگی متقابل بین دیدگاه های BSC مورد استفاده قرار می گیرد. سپس، فرایند شبکه تحلیلی (ANP) برای اندازه گیری شاخص هایی که بر روی مشکل در نظر گرفته شده اند، مورد استفاده قرار می گیرند. در مرحله بعد، ما چهار روش MCDM از جمله ارزیابی نسبت های افزودنی (ARAS)، ارزیابی نسبت کامپوزیتی (COPRAS)، بهینه سازی چند هدفه با تجزیه و تحلیل نسبت (MOORA) و تکنیک هایی برای اولویت بندی راه حل های شبیه به راه حل ایده آل (TOPSIS) برای رتبه بندی گزینه ها استفاده کرده ایم. در نهایت، روش تفاضل بهره برداری به منظور ترکیب نتایج به دست آمده از روش های MCDM اعمال می شود. فواصل مفید وزنی با استفاده از ساختن یک ماتریس همبستگی بین روش های رتبه بندی محاسبه می شود. یک مورد واقعی برای نشان دادن کارآیی روش پیشنهادی ارائه شده است.
مقدمه و پیشینه ی تحقیق
مراکز و موسسات تحقیقاتی مکان هایی مبتنی بر پروژه برای گروه هایی از محققان هستند، که مرزهای دانش را به سمت جلو حرکت می دهند. این مراکز نیاز به یک سیستم ارزیابی و تحلیل مناسب دارند تا روند و نتایج پروژه ها به یک سطح معقول برسد و در نتیجه توسعه ی پایدار فراهم گردد. سنجش عملکرد به عنوان یک سیستم ارزیابی مهم تعریف می شود به طوری که یک سازمان فعالیت های خود را نظارت می کند تا ارزیابی کند که آیا سازمان به اهداف از پیش تعیین شده ی خود رسیده است یا خیر و یا اینکه اطمینان حاصل کند که منابع به طور موثر به کار گرفته شده باشند . همانطور که Rue، Byars و Ibrahim (2012) پیش تر در این زمینه بحث کرده اند، سنجش عملکرد یک پروسه ی تصمیم گیری و فرایندی ارتباطی را برای پیشرفت ایجاد می کند. Neely (1998) استدلال می کند که یک سیستم سنجش عملکرد، اجازه می دهد تا تصمیم هایی بر پایه ی اطلاعات گرفته و اقداماتی برای سنجش راندمان و کارآیی اقدامات گذشته از طریق ادغام، جداسازی، انتخاب، تجزیه و تحلیل، تفسیر و انتشار داده های مناسب انجام شود. در زمینه اندازه گیری عملکرد، عمدتا اهداف استراتژیک مورد توجه قرار می گیرند. بنابراین، یک روش سنجش عملکرد استراتژیک برای دستیابی به اهداف با استفاده از برنامه ریزی راهبردی کوتاه مدت و بلند مدت، ضروری است. روش های مختلف و تکنیک هایی مانند تجزیه و تحلیل پوششی داده ها (DEA)، کارت امتیازی متوازن (BSC)، بنیاد مدیریت کیفیت اروپا (EFQM)، روش تصمیم گیری چند معیار (MCDM)، آزمایشگاه ارزیابی (DEMATEL)، نسبت تجزیه و تحلیل، و غیره، در ارزیابی فعالیت های انجام شده توسط یک کسب و کار برای سنجش عملکرد استفاده می شوند. در میان این تکنیک ها، BSC یک سیستم برنامه ریزی و استراتژی است که به طور گسترده ای برای هماهنگ کردن فعالیت های تجاری با استراتژی های سازمانی، بهبود ارتباطات داخلی و خارجی و نظارت بر سازمان مورد استفاده قرار می گیرد.
کارت امتیازی متوازن BSC) ) که توسط کاپلان و نورتون (1992، 1996) توسعه یافته است، یکی از این تکنیک هاییست که شاخص های اندازه گیری کلیدی را با توجه به اهداف مالی و غیر مالی به کار می برد. چهار دیدگاه که باید درسنجش عملکرد تعادل سازی شوند ارائه شده است: دیدگاه مالی ، فرآیند کسب و کار داخلی و دیدگاه های یادگیری و رشد به عنوان شاخص های پیشرو. این شاخص ها می توانند به درستی عملکرد شرکت را بازتاب دهند و به ارزیابی کنندگان کمک کنند تا تصمیمات دقیق بگیرند. همچنین، آنها می توانند به عنوان معیارهای تکنیک های MCDM نقش داشته باشند، زیرا می توانند در هر دو روش کمی و کیفی ارزیابی شوند.
سنجش عملکرد با استفاده از MCDM برای مدت طولانی توجه تصمیم گیرندگان را به خود جلب کرده است. روش های تصمیم گیری چند معیاره برای سنجش عملکرد بر اساس شاخص های BSC مانند فرآیند سلسله مراتبی تحلیلی (AHP / AHP Fuzzy ) ( فردانش و همایونفر- 2015؛ کشاورز، فتحی کناری، روحانی و باقری- 2014؛ نوروری 2015؛ Singh, Mahat، Musa و2015 – Olugu ؛ Singh و 2014 – Sharma ؛ Yadav و Sharma –( 2015 روند شبکه تحلیلی (ANP/ ANP Fuzzy) ( Lin، Chen، Tsaiو – Tsen2014؛ Meena و -Thakkar2014؛ Tseng، Limو -Wong2015؛ Tjader، May، Shang، Vargasو-Gao2014)، تکنیک برای اولویت بندی به روش مشابه با راه حل ایده آل ( (TOPSIS/ TOPSIS Fuzzy (اصلی، دالفرد، پورسالیک- 2013؛ میرفخرالدینی- 2011؛ نجاتیان و زارعی- 2013) DEMATEL (فرهنگی، میدانچی و قنبری- 2015؛ سوروشیان-2014؛Shaik وAbdul-Kader-2014) Vlsekriterijumska Optimizacija I Kompromisno Resenje (VIKOR/FUZZY VIKOR) (صوفی آبادی و نسب-2012( و وزن افزایشی ساده (SAW) (دودانگه، ده آفرین و ناصحی فر-2012) می باشند.
ارزیابی نسبت های افزودنی (ARAS)، ارزیابی نرمال مختلط (COPRAS) و مبانی تجزیه و تحلیل چند متغیره (MOORA)، روش های جدید و موثر MCDM هستند که اخیرا مورد توجه قرار گرفته اند. مقایسه جامع بین استفاده از ARAS، COPRAS و سایر روش های MCDM و پیاده سازی آنها توسط Zavadskas و Turskis (2011( مورد بررسی قرار گرفته اند. چندین کار از BSC برای سنجش عملکرد تا به حال استفاده کرده اند، اما تعداد کمی از محققان از روش های اخیر مانند ARAS، COPRAS و MOORA با در نظر گرفتن دیدگاه BSC برای سنجش عملکرد، استفاده کرده اند. یکی از تحقیقات اخیر در این زمینه، توسط ربانی، زمانی، یزدانی شمزینی و زوادکس در سال 2014 انجام گرفته است. آن ها رویکردی جدید و یکپارچه بر اساس کارت امتیازی متوازن، ANP و COPRAS برای ارزیابی عملکرد شرکت های تولید نفت مفید توسعه داده اند.ANP برای شناسایی وابستگی ها بین شاخص ها استفاده می شود. سپس روش COPRAS برای اولویت بندی شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج نشان دهنده اثربخشی مدل پیشنهادی است. همچنین، چندین محقق استفاده همزمان از این روش ها را شبیه سازی کرده اند که به طور جداگانه در پاراگراف های بعدی توضیح داده می شوند. Leung، Lam و Cao (2006) برای تسهیل اجرای BSC، از AHP و ANP استفاده می کنند. آنها نشان می دهند که AHP و ANP می توانند برای موقعیت های خاص مناسب باشند و می توانند برای غلبه بر برخی از مشکلات مرسوم در به کارگیری BSC، از قبیل وابستگی بین اقدامات و استفاده از معیارهای ذهنی و عینی استفاده شوند. Hamdan (2013) با استفاده از AHP و ANP، یک مدل سنجش عملکرد برای سیستم های اطلاعات حسابداری AIS) ) را در سازمان های تجاری اردن، از جمله بانک های تجاری، توسعه می دهد.
Yadav و Sharma (2015b) رویکردی یکپارچه را بر اساس تجزیه و تحلیل پوششی داده ها و AHP برای سنجش عملکرد تامین کنندگان در صنعت خودرو توسعه می دهند. Chang (2015)، ANP و TOPSIS را برای ایستگاه های تلویزیونی غیر انتفاعی در یک مدل انتخاب پروژه ادغام می کند. برای به دست آوردن وزن معیارها از روش ANP استفاده شده است و از روش TOPSIS برای جایگزینی استفاده می شود. جلالیون، باکار و طاهردوست (2014) یک روش با استفاده از AHP و TOPSIS برای ارائه کارت امتیازی متوازن برای سنجش عملیات گروه صنعتی پیشنهاد می کنند. توانا، خلیلی دامغانی و رحمتیان (2014) یک MCDM فازی هیبریدی توسط DEMATEL و ANP را برای سنجش عملکرد شرکت های دولتی در صنعت داروسازی پیشنهاد می کنند.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش ترجمه تخصصی مقالات خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش ترجمه مقاله
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.