توضیحات
عنوان فارسی : پاسخ به ادوارد اسچیلبیکس و یورگن مولتمن
عنوان انگلیسی:
response to edward schillebeeckx and jürgen moltmann
سه مقاله ی ارائه شده توسط هنس کونگ، دیوید تریسی و متیو لمب، زمینه برای گفت و گو در الهیات را فراهم میکند. آنها نشان داده اند که ایده ی انتقال پارادایم به برداشت شخصی از الهیات کاربردی است. این موضوع، خصوصا برای دین شناسان کاتولیگ کسانی که زمانی باور داشتند که دین شناسی همان علم است، حائز اهمیت میباشد. به نظر میرسد تحلیل کان از ایستادگی در برابر پارادایم های جدید، متناسب با مخالفت و دشمنی دین شناسان رومی نسبت به دین های جدید باشد.
چگونه این سه مقاله پارادایم جدید را توضیح میدهند؟ اگر من درست فهمیده باشم، آنها این پارادایم جدید را در راستای وفاداری دو چندان دین شناسان، توضیح میدهند: وفاداری به انجیل عیسی ناصری و وفاداری به عصر حاضر، حساسیت موضوع خود شناسی. کونگ از دو اصل اساسی میگوید. تریسی این وفاداری دو چندان را در رساله ی دین شناسی خود مورد آزمایش قرار داده. لمب همراه با دیگران و حتی بیشتر از دیگران، تاکید میکند که ارتباط میان این دو بعد باید متقابلا حساس و انتقادی باشد. از نظر من، اکثریت غریب به وقوع دین شناسان متمایلند تا این وفاداری دو چندان را بپذیرند حتی اگر باور نداشته باشند که برای معرفی ایده ی شیفت پارادایم، لازم وضروری است.
کونگ اسرار دارد که در وفاداری دو چندان، اولویت باید با انجیل باشد. در حقیقت، از آنجایی که مدل های انتقادی مدرن کاملا توسط دین شناسان درونی شده اند، آنچه که یک فرد نوعی تجربه میکند، به سادگی جستجوی وفاداری به انجیل است. صداقت طالب آن است که فرمانبرداری از انجیل واسطه ی آگاهی انتقادی مدرن باشد. در مقاله ی او، تریسی نیز تشخیص میدهد که در حالیکه روش هرمونوتیکال، از فرایند دین شناسی آگاهی میدهد، تفسیر آن همچنان به نظر میرسد که توسط مسئله ی فاعلیت اداره میشود: که آن یک پیام آشکار شده است. پروفسور بلنک اصرار به اولویت هنجار انجیلی داشته است. اما با اینکه وی در مقاله اش با عناصر ضد سامی در عهد جدید کلنجار میرود، رابطه ی حساس و انتقادی متقابل میان دو قطب را نیز تشخیص میدهد. اصرار وی بر اولویت کتاب، به رانده شدن وی از پارادایم جدید منجر نمیشود.
دو اصل اساسی در رسم نقد کردن دارای رابطه ی درونی و متقابل هستند. اظهارات پروفسور ریکور بیانگر آن است که روش هرمونوتیک شامل هرمنوتیک گمان است. وفاداری به کتاب نیازمند یک فهم تحلیل از حال است. وفاداری به قرآن نیازمند آن است که به عنوان پیام رهایی بخش خوانده شود. متیو لمب در مقاله اش بر این نکته تاکید میکند.
مقاله ی ادوارد شیلبیکز، اگر من درست متوجه شده باشم، کاملا در خور دیدگاه مرسوم است. وی دو قطب و رابطه ی متقابل و انتقادی ئ درونی آنها را تشخیص میدهد. اما لمب تاکید خود را بر نقش عمل در تلاش برای یافتن حقیقت قرار میدهد. با این حال شیلبیکز معتقد نیست که زبان پارادایم مفید است. زبان پارادایم از تاریخ علم برگرفته شده است، که تماما در یک دوره ی فرهنگی قرار میگیرد، در حالیمه دین شناسی به مراتب قدمت بیشتری دارد و همچنین باید تحولات فرهنگی رادیکال از عصری به عصر دیگر را شامل شود. بدین ترتیت شیلبیکز ترجیح میدهد تا با طبیعت دین شناسی معاصر بدون توجه به نظریه ی کان در مورد شیفت پارادایم سرو کار داشته باشد. علاوه بر این، دین شناسی، برای شیلبیکس، جامع تر و شامل تر از علم است. وی خدا شناسی را این چنین معرفی میکند: یک عمل مهم هرمونتیک به منظور عمل-انتقاد و نقد و نکوهش ایدئولوژی.این تعریف فضا را برای متفکرین مسیحی، کسانی که در آرامش در دانشگاه بیمار هستند، فراهم میکند. در عمل، این باور نگرانی ژان پیر جوشا، کسی که خذاشناسی در آینده را پیش بینی میکند، را تصدیق میکند. علاوه بر این شیلبکز دیدگاه آزادی خواهی که شدیدا توسط لمب مورد دفاع بوده را اقتباس میکند.وی مینویسذ: “ایمان بی چون و چرا به خدا، تنها در بستر عمل آزادیخواهی و همبستگی با نیازمندان، ممکن است.”
توجه:
- برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
- پس از خرید بلافاصله لینک دانلود فایل برای شما ایمیل خواهد شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.