توضیحات
عنوان فارسی: نفوذ اثرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر منابع انسانی به عنوان یک عامل تعیین توسعه و پیشرفت پایدار
عنوان
:The Influence of the Social, Political and Economic Impact on Human Resources, as a Determinant Factor of Sustainable Development
چکیده
جامعه رومانی، یک پویایی یا دینامیک غیرقابل پیش بینی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد که این امر به علت تغییرات سیاسی است که در اواخر دهه 90 رخ داده است و به دنبال آن تا به امروز، این مسیر توسط عناصر مختل کننده بسیاری، به این صورت درآمده است و ناهموار شده است. این تغییرات با قرار گرفتن اصلاحات اروپایی و جهانی بر آنها، سیاست رومانی را به درون الگوهای اقتصادی و اجتماعی را گنجاندند که سبب تغییرات عمده ای در تمام سیستم های دولت عمومی شدند. بخش HR، به چالش ها و مشکلات محیط خارجی حساس است، و آن را بصورت یک منبع از فرصت ها درک می کند، اما به همان اندازه به عنوان منبعی از تهدید ها – که بطور مداوم قوانین، شرایط اجتماعی، سیاست های دموگرافیک و تغییرات اجتماعی و فناوری و غیره را تغییر می دهد – به شدت این تغییرات را حس می کند. بنابراین، نقش عمده بخش HR ، مدیریت کارآمد منابع خود و شنیدن صداها است که با اتخاذ کردن استراتژی های انعطاف پذیر سازشی براساس دسترسی به فرصت ها و اجتناب از تهدیدات می باشد. با این حال ساختارهای HR باید پاسخ و عکس العمل کارکنان را به عواقب ناشی از این تغییرات و همچنین بعلاوه اثرات مثبت و منفی خارجی را در نظر بگیرند. هدف اصلی توسعه پایدار، اجرای سیاسیت های در نظر گرفته شده برای بهینه سازی توانایی و ظرفیت اداری و تخصصی کردن خدمات عمومی بصورت یک اقدام دولتی موثر و سیاست های عمومی مناسب است. در دستیابی به این امر، منابع انسانی، یک مکان مهم را در این موضوع دارند و چالش های عمده ای برای هماهنگ سازی این بخش وجود دارد که هر موسسه دولتی و محیط مربوط به آن را تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعه ای که در این مقاله ارائه شده است براساس تحقیقات گروه متمرکزی است که با بکار بردن یک ماتریس مصاحبه برای انتخاب نمونه، به منظور نمایان کردن اثرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر منابع انسانی و توانایی سازمان ها برای سازش با این تغییرات، پاسخ ها را آنالیز و تفسیر کرده اند.
کلمات کلیدی: منابع انسانی، توسعه پایدار، مدیریت
مقدمه
فعالیت های سیاسی در تمام مناطق اقتصادی – اجتماعی احساس می شود (وجود دارد). در این زمینه فعالیت های سیاسی همراه با فعالیت های اجتماعی و اقتصادی، بشدت افراد را با سرعت معین و جهت خاصی از توسعه و پیشرفت، تحت تاثیر قرار می دهد. اثر سیاست بر مدیریت سازمان های عمومی و دولتی، موضوع رایج و مسئله مداوم هر دو مدیران و محققان در زمینه های مختلف از جمله علوم سیاسی، جامعه شناسی، حقوق و علوم اداری می باشد. چالش های مدیریت بخش دولتی، محیط سیاسی خارجی را تحت تاثیر قرار می دهد، و برای ایجاد تعادل در این رابطه نیازمند تغییر یا انتقال الگوها است. در واقع این تغییرات، نتیجه ی حل کردن مسائلی مانند اثرات سیاسی بر فرایند تصمیم گیری درون موسسات عمومی، یا رابطه ی وابستگی بین میزان دخالت یا مشارکت های سیاسی و تخصصی ساختن موسسات می باشد. در چارچوب جهانی فعلی، دولت های محلی با موقعیت بسیار پیچیده ای مواجه هستند، که توسط تعداد زیادی از وابستگی های متقابل آنها مشخص می شود و بحران اقتصادی فعلی جهان، جنبه ای است که تقویت می شود و با شدت زیاد مخصوصا در توسعه پایدار مشخص می شود. مفهوم توسعه پایدار شامل پیگیری برآورده کردن نیازهای فعلی، بدون به خطر انداختن توانایی نسل آینده برای برآورده کردن نیازهای آنها می باشد. پایداری و ثبات توسط کامل کردن رقابت، به تعریف و اجرای یک استراتژی مناسب کمک می کند که در دوره متوسط تا طولانی مدت مطابق با استراتژی ها ی کوتاه مدت و میان مدت، پیشرفت می کند. بنابراین عدم اتخاذ سیاست های توسعه پایدار، مانع فرصت ها برای بهبود ارائه خدمات، بهبود فرایندها، تمرکز بر مناطق بحرانی و مهم و ایجاد فرصت ها می گردد.
نقش مدیریت دولتی– آیا ما از دولت محلی یا مرکزی صحبت می کنیم- برای رسیدن به یک فعالیت / وظیفه خاص از طریق قوانین اعمال شده توسط قدرت سیاسی است و مسئولیت و جوابگویی را برای اجرای آن فرض می کند. بنابراین دولت دارای دو عنصر اساسی است – اجرای قوانین و ارائه برخی از خدمات دولتی خاص، که در محدوده ا ی که توسط قانون اعمال شده است می باشند. آنها یک راه اجرای سیاست های دولت در واقعیت های روزمره است. همکاری و مشارکت بین قدرت های سیاسی و دولتی، ضروری است زیرا قدرت سیاسی بدست می آید و چارچوب لازم برای توسعه اقتصادی و اجتماعی یک نهاد، توسط دولت پیکربندی می شود. توابع سیاسی بسیاری در سیستم مدیریت دولتی وجود دارند که به هماهنگی فعالیت های این سیستم کمک می کنند و به عنوان تابع هایی با ماهیت فنی، پیچیده و یکپارچه وجود دارند که حتی بنظر می رسد تاثیرات سیاسی را کنار گذاشته اند و به عملکرد سیاسی ثبات در تصمیم گیری کمک می کنند. در این زمینه، شواهدی از تاثیر عوامل سیاسی بر مدیریت دولتی بخصوص بر منابع انسانی در این سیستم وجود دارند که خسته کننده می باشند.
بسیاری از مدیران دولتی/ ادارات دولتی در سطوح مختلف سلسله مراتبی، توسط نمایندگان یا حامیان نظام سیاسی حاکم اشغال شده است. بر این باورند که اینکار باعث عملکرد نادرست در مدیریت HR از طریق قطع روندهای طبیعی تخصصی سازی با تمرکز بر intellectualization (Dumitrescu & Dumitrescu, 2014),و شکسته شدن پایه و اساس ایدئولوژیک موسسات می شود که به علت فرهنگ ها و دیدگاههای مختلف مشتریان سیاسی درون ادارات می باشد و سبب آلوده کردن شفافیت خدمات عمومی و منابع انسانی فعلی می شود.
مدل دو جمله ای کارمند– کارفرما براساس رابطه تبادل مداومی است که توسط سهم هر یک از کارمندانی که سهم شخصی – ورودی – و دریافت پاداش برای ارائه ارزش های افزدوه را تشخیص می دهند، درک می شود. مفهوم عدالت و بی عدالتی در سازمان ها براساس این است که چگونه این رابطه درکی می شود. برخلاف بخش خصوصی، مدیریت دولتی، بسیاری از منابع را ندارد. یکی از موثرترین و بارارزش ترین منابع، منابع انسانی است. هنگامی که ما از آن به عنوان “منبع” صحبت می کنیم، باید هر کارمند را طوری حساب کنیم که مقدار تخصصی شدن سازمان را افزایش می دهد، بهره وری و ارزش را افزایش می دهد و یک منبع درآمد است. جایی که ماهیت مدیریت HR دیده می شود: در توانایی ایجاد یک محیط مساعد برای توسعه به منطور بهبود موسسه و نهاد است. بنابراین مدیران بخش دولتی با مشکل ناامیدی روبرو هستند: آنها باید انگیزه را در کارمندان خود ایجاد کنند اما منابع مالی لازم را ندارند (Dumitrescu & Dumitrescu – Peculea, 2014). آنها مجبورند که از روش های جایگزین برای ایجاد انگیزه استفاده کنند. یکی از این روش ها، اجرای یک توافق کار مشارکتی مشخص، به منظور رضایت منابع انسانی توسط بخش ها می باشد: امنیت شغلی، دستمزد، شفافیت در ارزیابی و ارتقاء، ارتباطات. سیاست های توسعه پایدار HR، باید اجزایی مانند توسعه جمعیت – که بشدت وضعیت اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد- آموزش، فرهنگ و بهداشت را در نظر بگیرد. منابع انسانی توسط تکامل فرهنگ بخصوص سیاسی، اقتصادی، رفتاری، اخلاقی، فرهنگ خانواده و غیره را تحت تاثیر قرار می دهد. توسعه پایدار منابع انسانی می تواند از طریق گسترش، تنوع و افزایش کیفیت خدمات اجتماعی و خدمات دولتی بدست آید. گروه متمرکز نشان دهنده ی انواع مختلفی از تکنیک ها (Carey, 1994:226) برای جمع آوری داده ها، اعتقادات، نگرش ها ، برداشت ها و نظراتی است که رفتار قابل مشاهده را حمایت می کنند (Carey, 1994:225),و برای مطالعات اکتشافی در زمینه های مختلف (تحقیقات بازاریابی، آموزش، بهداشت، جنسیتی- برای مثال از دیدگاه فمنیستی Patton, 2002:389, اجتماعی – فرهنگی و غیره ایجاد شده اند) با تمرکز بر منافع مشخص شده در یک چارچوب مجاز، عاری از تهدیدات (Krueger, 1994, as cited in Patton, 2002:386) لازم هستند. لازم به تاکید است که گروه متمرکز ، گروهی برای حل کردن مشکلات یا تصمیم گیری نیست (Patton, 2002:385). این یک روش کیفی برای جمع آوری و نتایج ایده ها، ادراک ها، احساسات، ارزش های مرتبط، انگیزه ها، اولویت ها و پیشنهادات است (Chelcea, 2004). بررسی پیشنهاد شده در این مقاله، در تلاش برای یافتن پاسخ هایی است که اجازه می دهد یک دیدگاه نزدیک به واقعیت ممکن که مربوط به ارتباط بین دولت – منابع انسانی، قدرت سیاسی، در زمینه توسعه پایدار است، شکل بگیرد. این امر موضوعاتی مانند اینکه تا چه حد آئین نامه بودجه اجرایی – قدرت تصمیم گیری سیاسی – مدیریت HR را در سازمان های دولتی محدود می کند را رسیدگی می کند؛ تاثیر زندگی اجتماعی و توسعه اقتصادی بر فرایند مدیریت HR خاص : استخدام، گزینش، ارتقاء، و احساس رضایت شخصی در هر مرحله از این فرایند است. یافته ها، سعی در نشان دادند اثرات مثبت و منفی و ارائه بهبود ها در فرایند مدیریت سازمانی دارند.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش ترجمه تخصصی مقالات خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش ترجمه مقاله
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.