توضیحات
عنوان تحقیق: گفتگوی درونی چیست و بازخورد آن به چه صورت می باشد
- تغییر چارچوب ذهنی منفی در ۶ مرحله
- زیبایی قالب بندی مجدد گفتگوی درونی منفی در چیست؟
- 13گفتگوی درونی مخرب که باید از انها اجتناب کرد
- ۱- «او همیشه همین بلا را سر من می آورد …»
- ۲- «بهتر از این نمی شود. کل روزم خراب شد …»
- ۳- «او فقط برای اینکه من را ناراحت کند این کار را کرد …»
- ۴- «اصلاً استعداد این کار را ندارم …»
- ۵- «من همیشه بدشانسی می آورم …
- ۶- «به هیچ وجه نتیجه نخواهد داد …»
- ۷- «هیچ کس به خودش زحمت نمی دهد به من کمک کند …»
- ۸- «این کار غیر ممکن است …»
- ۹- «من هیچ وقت به درد هیچ کاری نخواهم خورد …»
- ۱۰- «هیچ کس قدر زحمات من را نمی داند …»
- ۱۱- «هر کسی می تواند این کار را انجام دهد، من چقدر بدبخت هستم …»
- ۱۲- «هیچ کس دیگر من را استخدام نخواهد کرد …»
- ۱۳- «من خیلی تنها هستم و هیچ کس به من توجه نمی کند …»
- سه مرحله ی تفکر
- استنباط
- ارزیابی
- قانون ها (برای زندگی)
- شباهت دنیای بیرونی و درونی
- مهم احساس آرامش شماست
- وقتی دنیای درونی دشمن شماست
- دلیل ناامنی دنیایتان را کشف کنید
- گفتگوی درونی چیست و بازخورد آن به چه صورت می باشد؟
- خودگویی چیست؟
- چرا باید به صدای درونمان گوش کنیم
- با اعتماد به صدای درون به خودتان اعتماد کرده اید
گفتگوی درونی چیست و بازخورد آن به چه صورت می باشد؟
گفتگوی درونی یا با خود سخن گفتن، در واقع همان با خود اندیشیدن است. گفتگوی درونی لزوماً با صدای بلند با خود حرف زدن نیست بلکه شامل فکر کردن و تصویرسازی هم می شود.
دانستن این مسئله مهم است که آنچه که با خود می گوییم و یا با خود می اندیشیم (چه مثبت و چه منفی) بر رفتار ما مؤثر است. اگر ذهن را مانند کامپیوتری قدرتمند تصور کنیم، تمام گفتگوهای درونی، افکار و تصورات ما برنامه هایی است که به کامپیوتر ذهن خودمی دهیم. مغز قادر به تشخیص و تفکیک برنامه های ذهنی نیست تا برنامه های مثبت را انتخاب نماید و برای اجرا فرمان دهد. هر برنامه ای که به مغز می دهیم (چه مثبت و چه منفی) بدون چون و چرا اجرا می شود. لذا افراد موفق در انتخاب کلماتی که با آن خود را خطاب قرار می دهند بسیار دقت میکنند و به ذهن خود تنها فرامین مثبت می دهند و مراقب برنامه های منفی که ممکن است از طرف افراد دیگر به آنها القا شود نیز هستند.
گفتگوی درونی اگر مثبت باشد در افزایش تمرکز، افزایش اعتماد به نفس، کاهش اضطراب، یادگیری مهارت و بهبود پس از آسیب دیدگی مؤثر است و اگر منفی باشد دشمن بزرگی برای فرد و عملکردش خواهد بود. گفتگوهای منفی یا افکار غیرمنطقی سبب تضعیف فرد و ایجاد اضطراب و تخریب عملکرد و مانع رسیدن به هدف می شود.
گفتگوی درونی برای افزایش و تقویت اعتماد به نفس بسیار مفید است. داشتن احساس کنترل بر اوضاع زندگی امر مهمی است و نقش اساسی در دستیابی به اهداف و آرزو ها دارد. گفتگوی درونی مثبت این احساس را تقویت می کند به شرطی که از آن آگاه باشیم و آنرا هدایت کنیم. تفسیری که در زندگی از اوضاع داریم و برچسب هایی که بر اتفاقات می زنیم، گفتگوی درونی یا تفکر ماست که پایه رفتار بعدی ما خواهد بود.
انسان به طور طبیعی به دنبال کسب تأیید دیگران است، در حالی که مهمترین تأیید باید از طرف خودمان باشد. تأیید خود بسیار بیشتر از تأیید دیگران اثربخش است. اما متأسفانه بسیاری از ما خلاف آن را انجام می دهیم یعنی خود را سرزنش می کنیم.
به عنوان مثال بیشتر موانع و مشکلاتی که ورزشکاران در مسابقات ورزشی با آن روبرو می شوند از گفتگوی درونی منفی یا افکار منفی و باورهای منفی نسبت به خودشان ناشی می شود. افکاری مانند “من استعداد کافی ندارم”، “من بازیم خوب نیست” مانع پیشرفت هستند. “من خیلی جوانم”، “خیلی پیرم”، “قدم زیادی بلند است”، “قدم زیادی کوتاه است” و مانند آن باورهای محدودکننده ای هستند که ورزشکار را از پیشرفت بازمی دارند. این باورها زمینه ذهنی را بوجود می آورند که ورزشکار را در شرایط مسابقه نگران و بی جرأت می سازد.
از گفتگوی درونی می توانیم برای تقویت انگیزش و آموزش نیز استفاده کنیم.
عبارتهایی مانند “چه ضربه احمقانه ای زدم” یا “خیلی افتضاح بازی می کنی” در مسابقات سبب افزایش عملکرد نمی شود بلکه سبب افزایش اضطراب و افزایش تردید به خود می شود.
اگر در بازی توپ را از دست می دهید یا امتیاز را از دست می دهید و از حریف عقب می افتید به جای آنکه به خود بگویید “دیگر تمومه باختم!” می توانید بگویید “بازی تمام نشده است” و یا عبارتهایی که توجه شما را به کارتان معطوف کند بکار ببرید مانند “نگاهت به توپ باشد”.
لازم به ذکر است پژوهشهای زیادی حاکی از آن است که گفتگوی درونی مثبت سبب بهتر شدن عملکرد می شود.
پیروی از دستورالعمل زیر(عبارات تاکیدی) باعث می شود که گفتگوی درونی مؤثرتر باشد:
· از عبارتهای کوتاه و خاص استفاده کنید.
· از ضمیر اول شخص (من) و زمان حال استفاده کنید.
· عبارتهای مثبت بسازید.
· عبارتها را با نیت و توجه بیان کنید.
· با خود به مهربانی صحبت کنید (سرزنش نکنید).
· عبارتها را گه گاه تکرار کنید.
گفتگوی درونی شیوه کارآمدی برای کنترل افکار و اثرگذاری بر احساسات است که هر دو بر اعتماد به نفس و عملکرد اثر مثبت می گذارد. به طور کلی گفتگوی درونی سه گونه است:
- نمونه ای از گفتگوی درونی ویژه ورزشکاران که بر جنبه ای از مهارت تمرکز دارد مانند “شانه ها را آزادکن”،”بدن پشت توپ”. این نوع گفتگو هم سبب بهبود تکنیک و هم افزایش تمرکز می شود. ورزشکار با این گفتگو توجه خود را از محرکهای نامربوط بیرونی و درونی به کار جاری می برد.
· تشویق و تلاش: عبارات و کلمات تشویقی برای گذر از مراحل سخت و دشوار مسابقه تأثیر به سزایی دارند. عباراتی مانند “ادامه بده”، “من می تونم”، “یک ضربه دیگه”، “مشکل نیست”. - شکل دیگر گفتگوی درونی استفاده از کلمات برای تغییر و بهبود خلق است که مؤثرترین نوع گفتگوی درونی است. هر قدر هم احساس خوبی نداشته باشید با تکرار “من حالم خوب است” یا “احساس خوبی دارم”، “امروز روز خوبی است” عملاً احساستان تغییر می کند. هر چه ذهن درک کند بدنباورمی کند (و البته اجرا می کند).
گفتگوی درونی مانند همه مهارتهای دیگر با تمرین بیشتر بهتر می شود. با کنترل و یادگیری هدایت گفتگوی درونی بی شک عملکرد و نتیجه آن بهتر خواهد شد.
عبارات تان را ویژه خودتان بسازید. ممکن است عبارتی برای شما بیشتر مؤثر باشد و برای ورزشکار دیگر اینطور نباشد. این عبارات را در تمرین مسابقه بکار ببرید و نتیجه آن را بررسی کنید. - احتمالاًبرای شما هم پیش آمده که صدایی در سرتان حرف هایی از این دست بزند: «باز هم خراب کردم. من به هیچ دردی نمی خورم»، «از پس این کار بر نمی آیم، هیچ گاه نتوانسته ام این کار را انجام دهم. الان هم نمی توانم»، «من در مقایسه با آنها هیچ ام».
گفتگوی درونی فرایندی طبیعی است که همه ی انسان ها آن را تجربه می کنند. با این حال، وقتی این گفتگوی درونی به گفتگویی منفی بدل می شود و در جهت تأیید افکار غیر منطقی به کار گرفته می شود، مشکلی در کار هست.
هر بار که اجازه می دهید گفتگوی درونی شما نقش جمله ی بالا را ایفا کند، در واقع به آن مجال قوی تر شدن، افزایش اضطراب و محدود کردن تفکر و پتانسیل خود را داده اید. با این حساب راه حل این مشکل چیست؟ کسی که مدام درگیرگفتگو های درونی منفی است چه کار باید بکند؟ پاسخ این پرسش یک تکنیک بسیار مفید و ساده ی روانشناسی است با عنوان «قالب بندی مجدد».
تغییر چارچوب ذهنی منفی در ۶ مرحله
۱- با شناسایی آگاهانه ی نوع گفتگو های درونی خودتان در طول روز و لحن آنها شروع کنید. همه ی ما برای گفتگو های درونی خودمان زبان و لحن خاصی داریم. سعی کنید زبان و لحن گفتگو های درونی خود را بشناسید.
۲- در پایان هر روز از کلمات یا اصطلاحات منفی که در گفتگو های درونی خود به کار می گیرید فهرست بردارید. کلمات و عباراتی مثل: نمی توانم، بلد نیستم، نمی شود، همیشه در انجام این کار اشتباه می کنم، و غیره.
۳- حال حواس خود را کاملاً روی لحظاتی متمرکز کنید که دوباره از این کلمات و عبارات استفاده می کنید. چه عواملی باعث می شود این کار را بکنید؟ آیا خواسته های دیگران در محیط کار زیاد می شود؟ آیا اوضاع خانه باعث این موضوع می شود؟
۴- به این توجه کنید که کجا هستید، چه کسی همراه شماست، چه وقت روز است و در آن لحظه چه احساسی دارید.
۵- به محض آنکه متوجه شدید در ذهن خود حرفی منفی زده اید، با گفتن این کلمات در ذهن خود می توانید جلوی این جریان ذهنی را بگیرید: «بس است». بلند گفتن آن نیز، هم قدرتمند تر است و هم شما را نسبت به تعداد دفعات و محل هایی که در طول روز باید جلوی جریان ذهنی منفی خود را بگیرید آگاه تر می کند.
۶- حالا، سعی کنید به عمق افکار خود بروید و در پیش فرض های خود بازنگری کنید. آیا فرض خود را بر منفی بودن چیزی گذاشته اید که لزوماً اینطور نیست؟ همینجا جلوی آن را بگیرید، دوباره به موضوع مورد نظر فکر کنید، و ببنید آیا می توانید جایگزینی مثبت یا خنثی برای آن پیدا کنید؟
برای نمونه، به تفاوت این دو خوب فکر کنید: اینکه به خودتان بگویید از پس انجام کاری بر نمی آیید، یا اینکه از خودتان بپرسید چگونه فلان کار را انجام خواهید داد. آیا شیوه ی دوم امیدوارانه تر نیست و به خلاقیت بیشتری منجر نمی شود؟
شما با استفاده از قالب بندی مجدد، بر اساس مثال های بالا افکار و تعمیم های غیر منطقی خود را به چالش خواهید کشید؛ این ها ریشه ی همان صدا هایی هستند که به شما می گویند هیچ امیدی به خودتان نداشته باشید، خود را بی عرضه خطاب کنید و فکر کنید هیچگاه از عهده ی انجام کاری بر نمی آیید.
باور داشته باشید یا خیر، تغییر دادن شیوه ی تفکر آنقدر قدرتمند است که حتی می تواند به افزایش درآمد شما نیز منجر شود.
زیبایی قالب بندی مجدد گفتگوی درونی منفی در چیست؟
اگر مراحل بالا را مدام با خودتان تکرار و تمرین کنید، با گذر زمان خوش بینی را به افکار ذهنی تان وارد خواهید کرد و اعتماد به نفستان را بالا خواهید برد. هر دوی این مهارت ها نیز به شما کمک خواهند کرد نسبت به خود و دنیای اطرافتان دید متفاوتی پیدا کنید.
توصیه می شود در انتخاب کلماتی که برای گفتگو های درونی خود مورد استفاده قرار می دهید دقت کنید. وقتی «دشوار» یا «ناعادلانه» بودن موضوعی را مدام به خودتان یادآور شوید، ناخودآگاه خود را برای پذیرفتن شرایط مذکور و اتخاذ موضع انفعال در قبال آن آماده می سازید. در عوض بهتر است آن را در قالب یک «چالش» یا «آزمون» در نظر بگیرید.
آلبرت اینشتین می گوید: «مشکلات را نمی توان با همان سطح تفکری که باعث به وجود آمدنشان شده حل کرد».
- 13گفتگوی درونی مخرب که باید از انها اجتناب کرد
پیدا کردن مقالاتی درباره ی عادات خوب یا شعارهای انگیزشی افراد موفق کار سختی نیست. اما چنین مقالاتی با تمام جذابیت و فوایدی که دارند، تنها نیمی از داستان را روایت می کنند. بسیاری از مردم آنها را می خوانند و به جای آنکه الهام بگیرند احساس شکست و سرافکندگی پیدا می کنند و مدام با خود می گویند «من هیچوقت نمی توانم مثل آنها باشم. آنها خیلی متعهد تر از من هستند». به این می گویند گفتگوی درونی منفی نگرانه. همه ی ما هر از گاهی چنین گفتگوهایی با خودمان داریم.
ما حد اقل می توانیم چهار نمونه گفتگوی درونی شناسایی کنیم: گفتگوهای درونی فیلتر کننده، شخصی ساز، فاجعه ساز، و قطبی ساز. چند نمونه از برخی چیزهایی که ممکن است با خودمان تکرار کنیم را می توانید در ادامه بخوانید. توجه داشته باشید که این مکالمات درونی، ما را از مسیر موفقیت دور می کنند.
با دیجیاتو همراه باشید.
۱– «او همیشه همین بلا را سر من می آورد …»
نمونه ی بالا نشان دهنده ی دو نوع گفتگوی درونی در یک جمله است. از طرفی هر نکته ی مثبتی را فیلتر می کند و تنها نکات منفی را بزرگ می کند، از طرف دیگر قطبی ساز است، چرا که شخص گوینده همه چیز را یا خوب می بیند یا بد (در این مورد، بد). هیچ موضع میان دارانه ای در این جمله وجود ندارد.
۲– «بهتر از این نمی شود. کل روزم خراب شد …»
فاجعه سازی یعنی بزرگ کردن اثرات یک موقعیت منفی بر روی تصویر بزرگ تر. این اتفاق منفی می تواند چیز ساده ای مثل ثبت اشتباه سفارش یک غذا باشد. با این حال فرد آنقدر خود را تحت تأثیر آن قرار می دهد که این جمله برایش تبدیل به یکپیش بینی ناگزیرساز می شود. این نوع احساس استقبال از اتفاقات منفی، چون روی نتیجه تأثیرگذار هستند در نهایت درست از آب در می آیند.
۳– «او فقط برای اینکه من را ناراحت کند این کار را کرد …»
این جمله شخصی سازی است. معنی آن این است که شخص گوینده، حتی وقتی موضوع ارتباطی با شخص خاصی ندارد، آن را تماماً به خود یا شخص دیگری مرتبط می کند. به یاد داشته باشید، اغلب افرادی که با آنها مواجه می شوید تمایل و زمان لازم برای خارج شدن از مسیر خود با هدف ضربه زدن به شما و خراب کردن روزتان را ندارند.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.