توضیحات
عنوان تحقیق: چگونگی استفاده از اطلاعات اقتصادی اجتماعی منطقه موردعمل درامایش سرزمین
- مقدمه
- ضرورت برنامهریزی آمایش سرزمین
- مفهوم برنامهریزی فضایی یا آمایش سرزمین
- آمایش در ایران با توجه به اطلاعات اقتصادی و اجتماعی
- 5 اهمیت جمعیتشناسی در برنامهریزیهای آمایش سرزمین
- برنامهریزی و آمایش سرزمین با توجه به اطلاعات اقتصادی و اجتماعی
- بررسی اطلاعات اقتصادی و اجتماعی با رویکرد آمایش سرزمین
- کاربردهای آمایش سرزمین در ایران
- جمعبندی
- منابع
مقدمه
در بررسی لغت آمایش، با توجه به مفهوم علمی آن، مجموعه فعالیتهایی در جهت ساماندهی فضا، صورت میگیرد که به نوعی، در معانی مختلف مـصدر آمودن مستتر است. آمودن در لغت نامه دهخدا به معنای آمیختن، مستعدکردن و آراسته کردن میباشد. آمایش سرزمین، به نوعی متوازن ساختن تقاضای توسـعه با الزامات حفـظ زیـست محیطی و دستیابی به اهداف اجتماعی و اقتصادی مورد نظر دولتها است. بر این اساس، برنامهریزی آمایش سرزمین، تلاش برای انجام اقداماتی هماهنگ، برای دستیابی بـه توزیع بهینهای از توسعه اقتصادی و اجتماعی میان مناطق مختلف یک سرزمین دارد. به عبارت دیگر، آمایش سرزمین یا برنامهریزی سرزمین، نوعی برنامهریزی است که به سرزمین بهعنوان عاملی اساسی و تعیین کننده در تأمین اهداف توسعه توجه میکند.
در گذشته، گرایش بر این بوده است که اقتصاد را تنها براساس تولید و مصرف ملی مورد ارزیابی قرار دهند بدون آن که تقسیم جغرافیایی فعالیتهای اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. حال آن که، تصمیمگیری درباره این که طرحها و برنامههای جدید در کجا اجرا شوند، به همان اندازه تصمیمگیری درباره چگونگی سرمایهگذاری در آن برنامهها اهمیـت دارد. به علاوه، رعایت عدالت اجتماعی در توزیع مطالبات توسعه اقتصادی برحـسب مناطق حـائز اهمیت فزایندهای است (هانسن، 1968: 3-4).
در تعریف دیگری از آمایش سرزمین گفته شده است: آمایش سرزمین، توزیع بهتر جمعیت با توجه به منابع طبیعی و فعالیتها یا قتصادی را به عنوان هدف، دنبال میکند و رفاه و توسعه کامل ظرفیتهای بالقوه جمعیت را در نظر دارد (هانسن، 1968: 3-4). در چنین بُعد فضایی، فعالیتها در برنامهریزی سرزمین مورد توجه قرار میگیرد. این برنامهریزی به جهتِ بهترین استفاده از نیروی انسانی و منابع طبیعیِ مختلف سرزمین انجـام میشود (وانگ، 1993). به این ترتیب میتوان گفت که آمایش سرزمین با هدف استفاده معقول از فضا و درک کامل ارزش آن برای عملکرد مؤثر اقتصادی انجام میگیرد و تقسیم کار سرزمینی یکی از جنبههای مهم آن است (مابوگونج 1368: 186-190).
آمایش سرزمین در ایران به مفهوم برنامهریزی و سازمان دادن نحـوه اشـغال فـضا و تعیین محل زندگی انسانها و محل فعالیتها و تجهیزات در ارتباط متقابل با عناصر مختلف نظام اجتماعی – اقتصادی بوده و برای تنظیم رابطه بین انسان، فـضا و فعالیـتهای انسان در فضا انجام میشود (سازمان برنامه و بودجه 1363: 109).
برنامه آمایش سرزمین تأکید خاصی بر دیدگاه فضایی (مکانی، جغرافیایی) در برنامهریزی توسعه ملی دارد. آمایش سرزمین، توزیع و تقسیم جمعیـت و فعالیتهای عمرانی، اجرای برنامههای بهزیستی برای فرد و جامعه و استفاده مطلوب از منابع طبیعی و نیروی انسانی در جهت حفظ و پایداری عناصر اقتصادی و اجتماعی را در پهنه سرزمین پیگیری میکند (سازمان برنامه و بودجه 1363: 3-7).
آمایش سرزمین در سیستم حرفهای و دانشگاهی ایران تنها به برنامهریزی فضایی در مقیاس ملّی و منطقهای اطلاق میشود. در واقع و در سیستم حرفهای جهانی، بخشی از مفهوم کلّی برنامه ریزی شهری و منطقهای به حساب میآید. آمایش سرزمین به روشها و رویکردهای استفاده شده توسط بخش خصوصی و عمومی به منظور اثر گذاری بر توزیع جمعیت و فعالیتها در فضاهای با مقیاسهای گوناگون اشاره دارد.
آمایش سرزمین، ارزیابی نظاممند عوامل طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… به منظور یافتن راهی برای تشویق و کمک به جامعه بهرهبرداران در انتخاب گزینههایی مناسب برای افزایش و پایداری توان سرزمینی در جهت برآورد نیازهای جامعه است. به بیانی دیگر توزیع متوازن و هماهنگ جغرافیای کلیه فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی در پهنه سرزمین نسبت به قابلیتها و منابع طبیعی و انسانی را آمایش سرزمین میگویند. از مهمترین خصوصیات برنامه آمایش سرزمین جامع نگری-کیفیت و سازماندهی فضایی آن است. پایدارترین آرایشی که به سه مولفه مهم جمعیت-سرمایه-منابع طبیعی و محیطی یک منطقه یا سرزمین ختم میشود، برنامه آمایش سرزمین نامیده میشود (صالحی 1388، 41).
تنظیم رابطه بین انسان فضا و فعالیتهای انسان در فضا به منظور بهرهبرداری منطقی از جمع امکانات در جهت بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع براساس ارزشهای اعتقادی سوابق فرهنگی یا ابزار علم و تجربه در طول زمان است که جزئی از جغرافیا محسوب میشود. در برنامهریزی نوین بسیاری از کشورها، برنامهریزی فضایی در جهت توسعه پایدار میتواند نیازهای دیگری از جمله مسائل دفاعی را برطرف نماید. در واقع آمایش دفاعی در کشوری مانند ایران استفاده از امکانات و تجهیزات طبیعی و غیرطبیعی در جهت ایجاد موانعی برای بازدارندگی از حملات دشمن میباشد به گونهای که در زمان صلح نیز بتوان از آنها در راستای مسائل توسعه پایدار استفاده نمود (صالحی 1388، 42).
2- ضرورت برنامهریزی آمایش سرزمین
هدف از برنامهریزی آمایش سرزمین، توزیع فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی و جمعیت در سرزمین، به منظور بهرهبرداری بهینه از امکانـات آن، و همچنین مشخص کردن نقش و مسئولیت خاص هر منطقه براساس قابلیتهای آن بهطور هماهنگ با دیگر مناطق، در طولانی مدت است. براساس این نقش و مـسئولیت و همچنین برنامهریزیهای منطقهای، برنامه توسعه ملی میتواند در مناطق گوناگون کشور اجرا شود. بنابراین، برنامهریزی آمایش سرزمین بدون برنامهریزی منطقهای عملاً کاربردی نخواهد داشت. به بیان دیگر، هدف اساسی از برنامهریزی آمایش سرزمین، برنامهریزی منطقهای و پیوند دادن آن با برنامه ملی است (معصومی اشکوری، 6-135).
به این ترتیب، برنامهریزی منطقهای به اجرای دیگر برنامهریزیها کمک میکند، زیرا، دستیابی به اهداف اقتصادی و ملی از قبیل؛ حداکثرسازی رشد اقتصادی با اشتغال کامل نمیتواند فقط از طریق برنامهریزی ملی تحقق یابد. بنابراین برنامهریزان هر منطقه علاقهمندند برای توسعه مناطق زیر نظر خود برنامهریزی کنند (آلدن، 1974: 4-5). برنامه منطقه یا طرح توسعه نیز باید به طریقی اجرا شود که به منافع ملی بیفزاید نه این که در اجرای آن خلل وارد سازد (کوکلینسکی 1978: 5).
بنابراین، برنامهریزی منطقهای فرآیندی است که، برنامههای مختلـف اقتصادی- اجتماعی را با نیازها و امکانات محلی هماهنگ میکند. به عبارت دیگر، برنامهریزی منطقهای تلاشی است در جهت مشارکت مردم و مناطق در امر برنامهریزی و فراهم آوردن موجبات برنامهریزی از پایین به بالا در جهت انطباق برنامههای کلان ملی با ویژگیهای ناحیهای. برنامهریزی منطقهای از لحاظ عامـل جغرافیـا و فـضا، وجـه مـشترک فراوانی بـا آمایش سرزمین دارد و تجارب جهانی نیز از این واقعیت حکایت میکنند که ایـن دو نـوع برنامهریزی باید در کنار هم و برنامهریزی منطقهای در چـارچوب آمایش سرزمین انجام پذیرد. هدف از مطالعات منطقهای، یافتن تواناییها و میزان ظرفیت هر منطقه جهت رشد و توسعه است، حال آن که برنامهریزی آمایش سرزمین براساس توانمندیها، قابلیتها و استعدادهای هر منطقه – با توجه به یکنواختی و هماهنگی آثار و نتایج عملکردهای ملی هر منطقه در سطح ملی – نقش و مسئولیتی خاص را به مناطق مختلف کشور محول مینماید. براساس این نقش و مسؤولیت، میتوان برنامههای توسعه و رشد را براساس برنامهریزی منطقهای در مناطق گوناگون کشور اجرا نمود. بنابراین، برنامهریـزی آمـایش سـرزمین مکمل برنامهریزی منطقهای در سطح کشور، برای برنامههای ملی- بخشی است (معصومی اشکوری، 1-20).
با توجه به محوریت فضای سرزمینی در مطالعات آمایش كه رویكرد اقلیمی و جغرافیایی آن را نسبت به برنامههای بخش تقویت میكند، لازم است این محوریت در تهیه و تدوین نظریات پایه توسعه استانها نیز در نظر گرفته شود. جغرافیای انسانی، جغرافیای اجتماعی و جغرافیای فرهنگی سه رویكرد اساسی هستند كه به بررسی روابط انسان و گروه های انسانی با محیط میپردازند. در مطالعات و به خصوص برنامهریزیهای اجتماعی و فرهنگی در جوامع مختلف، پرداختن به چنین رویكردهایی اساسی است و بسیاری از كشورها در برنامهریزهای فرهنگی و برنامههای توسعه خود، از مطالعات مربوط به آن بهره میبرند (حافظنیا و همکاران، 1389: 295).
در فرایند توسعه درازمدت، بهرهبردارى بهینه از تمامى منابع سرزمین، پیوستگىهاى متقابل بین مناطق و جوامع ساكن در آن ها را عمق خواهد بخشید. حفظ و تقویت ساختارهاى فرهنگى هر منطقه از یكسو و تلاش در بسط و گسترش فرهنگ ملى در پهنه سرزمین به طور همزمان و بدون تبعیض، در مجموع به تقویت ساختار فرهنگى هویت مىانجامد و زمینه مطمئنى براى پایدارى فرهنگى و هویتى در فرایند جهانى شدن به وجود خواهد آورد. در صورتى كه اطلاعات و تحلیل هاى آن مبتنى بر مطالعات و تحقیقات علمى از یك طرف و شناخت فرهنگ بومى و محلى از سویى دیگر بوده و برنامهریزیها نیز بر طبق آن تحقیقات، تجارب و فراتحلیل هاى برخاسته از آنها باشد. در این راه می بایست جوامع منطقه ای با انواع ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی، جغرافیایی و تاریخی، نژادی و قومی، زبانی و گویشی، دینی و مذهبی و غیره بررسی و هر گونه برنامهریزی و ساماندهی با توجه به آنها صورت گیرد. باید بدنبال فضاسازی حساب شدهای گشت كه بدون پاره پاره شدن كشور، اقوام و ادیان مختلف بتوانند از رضایت نسبی در كشور برخوردار بوده و خود را بخشی از هویت ایران زمین بدانند و به خواست های تجزیه طلبانه به عنوان تنها راه حل متوسل نشوند (محمودی، 1388: 142).
اصلىترین زیرساختهاى توسعه پایدار توجه و تقویت سرمایههاى انسانى و اجتماعى است. همان طور كه سرمایه فیزیكى، با ایجاد تغییرات در مواد، براى شكل دادن به ابزارهایى كه تولید را تسهیل مىكنند، به وجود مىآیند، “سرمایه انسانى” نیز با تغییر دادن افراد یك جامعه براى واگذارى مهارتها و توانایىها به آنها پدید مىآیند و انسانها را توانا مىسازند تا به شیوههایى جدید و مطلوبتر رفتار كنند. “سرمایه اجتماعى” به مجموع منابعى كه در بنیاد روابط خانوادگى و در سازمان اجتماعى جامعه وجود دارد و براى رشد شناختى و اجتماعى افراد آن سودمند است، اطلاق مىشود. آن به روابط اقتدار، اعتماد و هنجارهاى یك جامعه برمىگردد (میرمحمدی، 1386: 24).
تفاوت عمده سرمایههاى اجتماعى با سرمایههاى فیزیكى و انسانى در آن است كه همچون آنها كاملاً تعویضپذیر نیستند. امروز پس از سرمایههای انسانی و بدنبال آن سرمایههای اجتماعی، سخن از سرمایههای فرهنگی رفته است. هر گونه اهداف و استراتژی فرهنگی تنها با كمك سرمایههای فرهنگی است كه عملی شده و تحقق و تداوم آن تضمین میگردد. تعامل پذیری، ارتباط پذیری، مشاركت پذیری، میزان پذیرش دیگری و ارزشهای اخلاقی از این جملهاند. سرمایههاى انسانى و اجتماعى نیز كه مىبایست در برنامهریزى بلندمدت آمایش سرزمین تقویت شوند، به قرار ذیلاند: مسؤولیتپذیرى، مدیریت، سازمانپذیرى، نقشپذیرى، وجدانكارى، تعهدات و روابط اعتبارى از آن جملهاند (حافظنیا و همکاران، 1389: 296).
3- مفهوم برنامهریزی فضایی یا آمایش سرزمین
فرض زیربنایی آمایش آن است که در جامعه هیچ چیز سرجای خود قرار ندارد و برنامهریزی یا به اصطلاح چیدمان در گسترهی ملی و استانی، به این نابسامانی پایان میدهد (عظیمی، 1389: 220). درواقع، بخش مهمی از مفهوم آمایش سرزمین، به موضوع مدیریت «داشتهها» و استفاده از ویژگیهای محیطی، انسانی و طبیعی سرزمین- که به طور بالقوه در آن نهان است- براساس نیازهای اقتصادی و اجتماعی اختصاص دارد (خنیفر، 1389: 5).
آمایش سرزمین، به معنای ایجاد تعادل بین سه عنصر انسان، فضا و فعالیت است که درمورد انسان مقولهی «مدیریت»، درمورد فضا موضوع «اقلیم» و درمورد عنصر فعالیت، مقولهی «برنامه و برنامهریزی» برجسته میشود (وحیدی، 1373: 76). مفهوم فضا، هم به فضای حقیقی– در ابعاد جغرافیایی– و هم به فضای مجازی اطلاق میشود. عملکرد اقتصادی در فضای مجازی صورت میگیرد و برنامهریزی اقتصادی و مشتقات آن نیز مانند برنامهریزیهای توسعهای ضرورت مییابد (عظیمی، 1389: 221).
در این دیدگاه، رسیدن به بهترین شکل توزیع منابع، نیازمند برنامهریزی مربوط به فضاست؛ چراکه توسعهی اقتصادی و اجتماعی، به تنهایی پیامدهای نامطلوبی به ویژه در نبود تعادلهای منطقهای، به همراه خواهد داشت. د رواقع، میتوان برنامهریزی مبتنیبر رویکرد آمایش سرزمین را ایجاد نوعی هماهنگی میان تقابلهای دوگانه دانست. همانگونه که میسرا در مقالهی «برداشتی نو از مسائل توسعه» مطرح میکند، در هر برنامهریزی توسعه، هفت انتخاب راهبردی باید انجام شود: رشد در برابر توزیع، توسعهی صنعتی دربرابر توسعهی کشاورزی، توسعهی شهری در برابر توسعهی روستایی، فناوریهای سرمایه بر دربرابر فناوریهای کاربر، تمرکز دربرابر نبود تمرکز، برنامهریزیهای اجتماعی در برابر برنامهریزیهای فیزیکی و مدرن شدگی دربرابر سنت. میسرا با مطرح کردن بحث انتخاب در هر یک از حوزههای هفتگانه، مسائل را در دو قطب درنظر میگیرد و بیان میکند که توجه و بهکارگیری ترکیب خردمندانهای از هر دو قطب، در هر یک از موارد راهبردی ضرورت دارد (مؤمنی، 1377: 42-43).
در دیدگاه جدید، برنامهریزی فضایی به مشکل ادغام و هماهنگی ابعاد فضایی در سیاستهای بخشی میپردازد؛ برای مثال، برنامهریزی فضایی برای رفع تضاد میان سیاستهای توسعهی اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی بهکار میرود؛ بنابراین، نقش کلیدی برنامهریزی فضایی، ترویج و گسترش چیدمان معقولتری از فعالیتها و ایجاد آشتی و همگرایی میان اهداف رقیب است. با وجود تفاوت در دامنهی عملکرد برنامهریزی فضایی در کشورهای مختلف میتوان مشاهده کرد که برنامهریزی فضایی، با شناسایی اهداف طولانیمدت یا میانمدت، به نحوة کاربرد و استفاده از زمین و توسعهی فیزیکی به عنوان یک بخش مجزا از فعالیت دولت و در هماهنگی با سیاستهای بخشی در حوزة حمل و نقل، کشاورزی و محیطزیست و… مرتبط است (کمیسیون اروپا، 2008: 1-6).
بنابراین، میتوان برنامهریزی فضایی یا آمایش سرزمین را رویکردی به سوی آینده دانست که به اثر بخشی اقدامهای زمان حال، در شکل دهی به پتانسیلهای آینده توجه دارد. در این رویکرد، بر پایداری و تداوم محیط زیست، تعامل و وابستگی متقابل میان پدیدهها در بستر زمان و فضا و توجه به سیاستگذاریهای کلان- که غالباً متعاملاند- تأکید میشود. اسکات (2013) به نقل از کید (2007)، چارچوب زیر را در حوزهی برنامهریزی فضایی مطرح میکند و برنامهریزی فضایی یا آمایش سرزمین را در سه نوع مختلف بخشی، ناحیهای و سازمانی طبقهبندی میکند (کردبچه، 1388: 4).
اتخاذ رویکرد آمایشی در حوزة برنامهریزی در ایران نیز که به معنای «پی بردن به ارزشهای فضا» و به منظور کارکردهای مؤثر اقتصادی و اجتماعی است، به دههی 1340 و مطالعات مدون و سامانمند در حوزة آمایش سرزمین، توسط مؤسسهی مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، به عنوان نخستین نهاد پژوهشهای اجتماعی در ایران باز میگردد. این مؤسسه در سال 1341، همایشی را با عنوان «بررسی مسائل اجتماعی شهر تهران» برگزار کرد و در این سخنرانیها مبحث عمران منطقهای، به عنوان جزئی از مسئلهی وسیع و گستردة «توسعهی کشور» مطرح شد. پس از آن، به توصیهی سازمان ملل و هیئتهای بازدیدکننده از ایران، مرکز ملی آمایش سرزمین در سال 1353 در سازمان برنامه تأسیس شد و تهیهی اولین طرح آمایشی در ایران، به شرکتی فرانسوی واگذار شد.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.