توضیحات
عنوان فارسی: نقد نظریات فروید و آدلر مبتنی بر انسان شناسی اسلامی
- مقدمه
- تعاریف عملیاتی واژه ها
- بخش اول : نقد نظریات فروید
- دیدگاه فروید در مورد انسان و مقایسه و نقد آن با دیدگاه اسلام
- تصویر انسان از دیدگاه فروید و نگاه اسلام درباره انسان
- ساختار ابعاد شخصیت از دیدگاه فروید در مقایسه با اسلام
- مراحل رشد و تعالی شخصیت از دیدگاه فروید در مقایسه با اسلام
- مراحل رشد و تعالی از دیدگاه فروید
- مراحل رشد و تعالی از دیدگاه اسلام
- نقد و بررسی مراحل رشد شخصیت از دیدگاه فروید و اسلام
- مفهوم رفتار در دیدگاه فروید در مقایسه با اسلام
- بخش دوم : نقد نظریات آدلر
- مفاهیم اساسی در نظریهی آدلر
- درمان در نظریه ی آدلر
- کاربرد درمان آدلری
- تفاوت دیدگاه آدلر با فروید
- منابع و مراجع
مقدمه
توجه به انسان و مطالعه آن پدیده تازه ای نیست و تاریخی کهن دارد و از قدیم الایام مورد توجه مذاهب و مکاتب و فرهنگ های گوناگون بوده و کمتر متفکر و دانشمند و فیلسوف ونظام فکری و فلسفی را می توان یافت که به گونه ای به شناسایی انسان و مطالعه درباره او نپرداخته باشد [11].
از نظر نباید دور داشت که در شناسایی انسان در هر دوره ای از ادوار تطور آن، بر روی مفهومی خاص تکیه شده و هر اندیشمند و متفکر و هر مکتب و نظام فکری در شناسایی انسان بر مفهومی ویژه و برداشتی خاص از انسان تکیه دارد که در واقع تلقی وی را از انسان نشان می دهد [11]. یعنی در عین حال که انسان پیکری است که کالبدشناسان آن را می شکافند و نفسی است که روان شناسان و فیلسوفان آن را توصیف می کنند و موجودی است که هر یک از ما با درون نگری به آن برمی خوریم و ذخیره سرشاری از مواد شیمیایی گوناگون است که بافت ها و مایعات بدن را می سازند و اجتماع شگفت انگیزی از سلول ها و مایعات است که قوانین همبستگی آن ها را فیزیولوژیست ها مطالعه می کنند، او ترکیبی از اندام ها و نفس عاقله است که در بستر زمان کشانده می شود [12]. لذا هر اندیشمند و مکتبی به گونه ای خاص به شناسایی انسان پرداخته؛ یکی او را «حیوان اجتماعی» و دیگری وی را «حیوان به کار گیرنده سمبل (نماد)» و آن یکی انسان را «حیوان ابزارساز» و یا «حیوان متفکر و سخن گو» تعریف می کند.
روانشناسان گوناگونی به بررسی و شناخت انسان پرداخته اند که در این پژوهش، در دو بخش به نقد و بررسی دیدگاه های دو روانشناس نامی، زیگموند فروید و آلفرد آدلر مبتنی بر انسان شناسی اسلامی خواهیم پرداخت. بدین منظور، ابتدا به معرفی واژه های استفاده شده در این پژوهش می پردازیم.
تعاریف عملیاتی واژه ها
شخصیت : واژه شخصیت از کلمه لاتین پرسونا مشتق شده است که به ماسک نمایشی اشاره دارد که هنرپیشه های رومی در تئاترهای یونانی بر چهره می زدند [1]. از نظر اصطلاحی شخصیت را می توان به عنوان مجموعه ای از ویژگی های نسبتاً پایدار و بی همتا تعریف کرد که ممکن است در موقعیتهای مختلف تغییر کنند [2].
روان شناسی : روان شناسی به مفهوم علمی و امروزی خود، رشته ای است جوان و کم سابقه ، متکی به روش های علمی، که موضوع آن مطالعه و بررسی رفتار انسان است، یا همه نمودها جلوه های بارز و نهان آن .
دین : آن روش مخصوصی است در زندگی که صلاح دنیا را به طوری که موافق کمال اخروی و حیات دایمی حقیقی باشد تأمین می نماید [3].
دین اسلام : دین اسلام بر توحید مبتنی است، یک شیوه تامّ و تمام زندگی را در نظر دارد که هیچ چیز از دایره اش بیرون نمی ماند. اسلام آخرین دین و پیامبر اسلام (ص) آخرین پیامبر است که هیچ وحی یا پیامبر دیگری که برگزیده ی عالم بالا باشد پس از او نخواهد آمد [4].
« بخش اول : نقد نظریات فروید »
نظریه روان کاوی فروید یک دیدگاه جامع و فراگیر است که تمام جنبه های مختلف شخصیت را از زمان پیدایش تا درمان اختلالات شخصیت شامل می شود. این نظریه رشد کودک را طی گذر از مراحلی که هر کدام از آنها روی یکی از اندامهای مختلف بدن تکیه دارد ، تفسیر می کند. در طی دوره ای که در آن کودک با والدین همجنس خود رقابت دارد قسمت اعظم شخصیتش شکل می گیرد. شخصیت از سه سطح آگاهی تشکیل شده است و به سه قسمت تقسیم می شود : نهاد، خود و فراخود، که هر کدام از این قسمت ها وظایف متفاوتی دارند. خود وظیفه مدیریت سیستم را برعهده دارد یعنی بدین ترتیب که به وسیله مکانیزم های متعددی می تواند در برابر اضطراب که نشانگر تهدیدهای نامتعادل و ناهماهنگی بین این سه جزء شخصیت و دنیای خارج است دفاع کند . اختلالات روانی زمانی ظاهر می شوند که خود نتواند به مسئولیت هایش عمل کند، به عبارت دیگر، نتواند بین سه جزء شخصیت تعادلی ایجاد کند. فروید این اختلالات روانی را با روان کاوی درمان می کرد. روان کاوی یعنی صحبت آزادانه بیمار درباره هر چیزی که به ذهنش خطور می کند و از این طریق درمانگر می تواند با فراخواندن تعارضهای مزاحم از سطح ناهوشیار به سطح آگاهی و هوشیاری به بیمار کمک کند.
اما روان شناسی اسلامی به معنی باز شدن افق جدیدی در قلمرو روان شناسی جهانی است. روان شناسی یکی از شاخه های علوم انسانی است و رابطه ای تنگاتنگ با دین و فرهنگ دارد. دین را می توان به عنوان یک حقیقت برتر معرفی کرد که گمشدة انسان را به او باز می نماید. اسلام کامل ترین دید را نسبت به انسان دارد.
روان شناسی در قبال دین موضع های متفاوتی اتخاذ کرده اند ، برخی مانند فروید دین را مانع رشد و تعالی انسان دانسته است. اما به نظر امام خمینی اسلام جامع تمام جهات مادی و معنوی و غیبی و ظاهری است و به همه ابعاد وجودی انسان توجه دارد . هم انسان را از نظر عقل می سازد و هم از نظر اخلاق و هم از نظر ظاهر و آداب ظاهری و در مجموع در همة اموری که انسان به آن نیاز دارد اسلام توجه دارد. از دیدگاه ایشان اسلام مکتب تهذیب و آدم سازی است. اسلام انسان را می سازد.
دیدگاه فروید در مورد انسان و مقایسه و نقد آن با دیدگاه اسلام
روان کاوی تصویری جبری و بدبینانه را از ماهیت یا سرشت انسان مطرح می کند . این نظریه نیروهای ناهوشیار، امیال جنسی و پرخاشگری مبتنی بر پایه های زیستی و تعارض های دوران نخستین کودکی را به عنوان گردانندگان و شکل دهندگان شخصیت در نظر می گیرد. موضع فروید درباره موضوع های اصلی در شخصیت که برداشت وی را از ماهیت انسان مشخص می کند کاملاً روشن است.
فروید ماهیت انسان را به شیوة خاصی عنوان می کند. به نظر او انسان ذاتاً نه خوب است و نه بد. بلکه از نظر اخلاقی خنثی است. فروید انسان را ما حصل نهایی رشد تدریجی (تکامل) می داند. به اعتقاد او انسان از هر نظر در حکم یک ماشین فیزیولوژیک است که در آن کشش ها و انگیزش های ارگانیزم بیولوژیک به صورت فرآیندهای فکری، آرزو و سوائق عاطفی ظاهر می شوند. بدی و شرارت انسان زمانی ظاهر می شود که عمل منطقی انسان زیر نفوذ کشش های غریزی قرار می گیرد، بدون آنکه انسان این کشش ها را بشناسد و یا درصدد کنترل آنها برآید. فروید وجود اراده و آزادی انسان را نفی می کند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیت های اجتماعی می داند.
اما در اسلام ، انسان مخلوقی است که هنگام زاده شدن بالقوه کمالاتی دارد که می تواند به آنها فعلیت ببخشد و همچنین فطرتی حیوانی دارد که بر اثر افراط و تفریط در آن، سبب ایجاد دشواری هایی برای خود و دیگران می شود. اسلام کامل ترین دید را نسبت به انسان دارد. براساس دیدگاه اسلام انسان براساس فطرت الهی خلق شده است . قرآن کریم در این باره می فرماید : «حق گرایانه روی به این آور، ملازم سرشت و فطرتی باشید که خداوند مردم را بر آن سرشته است ( آری این آفرینش خداوند است) و آفرینش خدای را دگرگونی نیست.» (روم، 30) از دیدگاه اسلام، انسان در جنبه های شناختی و قلبی (عاطفی) خصوصیات فطری دارد. انسان در بعد شناختی برخی چیزها را، که البته زیاد نیست، بوسیله فطرت خود دریافته است. اصول تفکر انسان که در همه مشترک است فطری است و فروع و شاخه های آن اکتسابی؛ زیرا انسان در دانستن اصول تفکر نیازمند به مقدمات و قیاس کردن یا نتیجه گرفتن نیست. یعنی ساختمان فکری او به گونه ایی است که آن مسائل وقتی عرضه می شود، نیاز به استدلال و برهان ندارد و قابل فهم است. براساس فطرت خویش، انسان حقیقت جو است. نیاز به این حقیقت چیزها، امور و جهان را آنچنان که هست دریابد همان چیزی که حس کنجکاوی یا انگیزه اکتشاف در روان شناسی نامیده می شود . انسان به فضائل اخلاقی و نیکی ها گرایش دارد. این قبیل مسائل برای او منفعت مادی ندارد بلکه تنها به دلیل فضیلتی که دارند برای او ارزشمندند مثل گرایش به پاکی ، صداقت و غیره .
اما از نظر روان کاوی فروید انسان را تابع اصل جبر روانی می داند. انسان موجودی تلقی می شود که بوسیله نیروهای غریزی ناخودآگاه بر منطق او تسلط می یابند، هدایت می شود. این نیروها را می توان به سطح آگاهی آورد و تحت کنترل قرار داد. از این دیدگاه آگاهی باعث آزادی می شود و جهل انسان را به بردگی می کشد. از این دو تسلط اصل جبر روانی زمانی کاهش می یابد که خودآگاهی انسان افزایش یابد. هرچه دانش فرد از خودش بیشتر باشد، احتمال این که عقلانی تر عمل کند. بیشتر است. فروید از بین نیروهای غریزی تأکید بسیار زیادی روی غریزه جنسی دارد. اگرچه فروید عمومیت و کلیتی را در سرشت انسان تشخیص داد که براساس آن همه انسان ها مراحل رشد ورانی – جنسی را پشت سر می گذارند و در اثر نیروهایی همانند نهاد انگیخته می شوند، با این همه وی نظر داد که بخشی از شخصیت هر انسانی منحصر به فرد است. خود و فراخود در همه افراد کارکردی یکسان دارند، اما زمینه و ماهیت خود و فراخود در تک تک افراد متفاوت است زیرا در اثر تجربه شکل می یابد و ممکن است سخن های شخصیت یا منش متفاوتی در طول مراحل رشد روانی – جنسی پدیدار گردد. در دیدگاه اسلام، ماهیت انسان و خوب و بد بودن او را کلی تر ارائه می دهد و یکسویی برخی مکاتب را ندارد . در دیدگاه اسلام انسان دارای قدرت اراده و توانائی هایی است و بر خلاف روان کاوی وجود اراده و آزادی انسان را نفی نمی کند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیت های اجتماعی نمی داند .
انسان موجودی خیرجو است. علاوه بر این انسان موجودی زیبا پسند است. گرایش به زیبایی ها دارد و زیبایی و جمال برای او یک موضوع اصلی و مستقل از سایر امور است. گرایش به خلاقیت و ابتکار وجود فطری در ذات او وجود دارد. علاوه بر اینکه مقداری از نیازهای زندگی مادی او را تأمین می کند . از سوی دیگر عشق و پرستش گرایش مخصوص انسان است که با انسانیت او پیوند قطع ناپذیر دارد. فطرت انسان فنای عاشق را در راه معشوق یک افتخار می داند .
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.