توضیحات
عنوان فارسی: مسائل و مشکلات بازاریابی در ایران
- چکیده
- مقدمه
- بازاریابی در دنیای کنونی
- بازاریابی در ایران کنونی
- آموزش بازاریابی در ایران
- مدیریت بازاریابی در ایران
- اهداف و انگیزه ها
- چگونگی حرکت
- مدت توقف در ایستگاهها
- همسفرهای بازاریابی تخصصی
- توشه سفر
- نقشه راه
- مسائل و موانع اجرایی در بازاریابی
- ضعف موجود در نظام آمار و اطلاعرسانی کشور
- نداشتن شناخت از منابع کسب اطلاعات
- چالشهای یک مدیر بازاریابی در قرن
- یادآوری برند
- جایگاه سازی
- مسائل و موانع اجرایی بازاریابی در ایران
- وجود نداشتن رقابت در ساختار اغلب فعالیتهای اقتصادی کشور
- فقدان تبیین مناسب جایگاه حقیقی مطالعات بازار
- نبود شفافیت در ترسیم استراتژی توسعه اقتصادی غالب در کشور
- اشتباه در ترسیم اولویتهای سرمایهگذاری
- همسو نبودن مطالعات بازار با تحولات جهانی
- تفکیک نشدن مناسب تحلیلهای مالی و اقتصادی
- اعمال نگرش یکسان در ارزیابی طرحهای صنعتی
- بررسی وضعیت چند ابزار بازاریابی در توسعه صادرات کشور
- آینده بازاریابی در ایران
- آینده بازاریابی در کشور به دلیل وقوع اتفاقات ذیل درخشان است
- پیشنهاد برای تحقق بازاریابی توسعه صادرات در ایران
- نتیجهگیری
- منابع
چکیده
مفهوم بازار و بازاریابی یکی از مقولات مهم و ارزشمندی است که در حیطه مباحث اقتصاد خرید مظرح می شود و اگر به درستی به آن بنگریم بیشترین مشکلات و ناکامی های اقتصادی صنعت کشور ریشه در سطحی نگری در این بخش دارد. تلقی سطحی و توجه نکردن به مقولۀ بازار و مفاهیم مرتبط با آن، نداشتن درک ساختار بازاری و ضعف در شناسایی تعاملات رفتاری کنش گران و کنش پذیران بازار، موجب شده است تا همچنان تراژدی تلخ موفقیت نبودن صنایع داخلی در بازار فروش تداوم یابد. اکثر صنایع ایران مشتری گرا نیستند و به تحقیقات بازاریابی و نوآوری مثل صنایع کشورهای پیشرفته احساس نیاز نمی کنند. آن ها محصول گرا هستند و به جای تفکر برای آینده به امروز فکر می کنند و به همین دلیل ضررهای زیادی را بخصوص برای وارد شدن به بازارها متحمل می شوند. بالا بودن درصد شرکت های دولتی در ایران باعث شده تا غالب مدیران احساس درستی از بازار و بازاریابی نداشته باشند اما در کل می توان گفت که نقش علم بازاریابی در توسعه صنایع ایران هنوز به خوبی تبیین نشده است. مهمترین دلیل این رویکرد می تواند، عدم تفکیک مدیریت و مالکیت در کشور باشد.
مقدمه
مفهوم بازار و بازاریابی یکی از مقولات مهم و ارزشمندی است که در حیطه مباحث اقتصاد خرید مطرح می شود و اگر بدرستی به آن بنگریم، بیشترین مشکلات و ناکامیهای اقتصادی صنعت کشور ریشه در سطحی نگری در این بخش دارد. تلقی سطحی و توجه نکردن به مقوله بازار و مفاهیم مرتبط با آن، نداشتن درک ساختار بازاری و ضعف در شناسایی تعاملات رفتاری کنش گران و کنش پذیران بازار، موجب شده است تا همچنان تراژدی تلخ موفقیت نبودن صنایع داخلی در بازار فروش تداوم یابد.
اکثر صنایع ایران مشتری گرا نیستند و به تحقیقات بازاریابی و نوآوری مثل صنایع کشورهای پیشرفته احساس نیاز نمی کنند. آن ها محصول گرا هستند و به جای تفکر برای آینده به امروز فکر می کنند و به همین دلیل ضررهای زیادی را بخصوص برای وارد شدن به بازارها متحمل می شوند بالا بودن درصد شرکت های دولتی در ایران باعث شده تا غالب مدیران احساس درستی از بازار و بازاریابی نداشته باشند اما در کل می توان گفت که نقش علم بازاریابی در توسعه صنایع ایران هنوز به خوبی تبیین نشده است. مهمترین دلیل این رویکرد می تواند، عدم تفکیک مدیریت و مالکیت در کشور باشد (2).
اندکی ملاحظه و مقایسه تجارب کشورهای اطراف نشان از آن دارد که این کشورها که زمانی نه چندان دور، رقیب به شمار نمی آمدند، با پیگیری و تلاش بسیار، اکنون گوی سبقت را از ما ربوده اند، بطوری که در چنین شرایطی حتی نیل به وضعیت کنونی آنها نیز مستلزم صرف زمانی بسیار و تلاشی مضاعف است و بدرستی چگونه است که این کشورها که برخی از آنها از نعمت لایزال برخورداری از انرژی ارزان نیز برخوردار نیستند، هرساله بر حجم و سهم صادرات خود که دهها برابر صادرات غیرنفتی ماست می افزایند و متناسب با آن بر سایر مشکلات اقتصادی خود نیز یک به یک فائق می آیند.
به نظر می رسد اکنون باید از منظری دیگر یا همان زاویه اقتصاد خرد به این مقوله نگریست، چرا که رفتار و تعاملات کنش گران بازار می تواند نقش بسیار تعیین کننده ای در شکل گیری زیربناهای کلان اقتصادی جامعه ایفا کند. بطور کلی مفاهیم مرتبط با بازار در سطح ساده و ابتدایی آن هم در تمام امور زندگی از جانب افراد مختلف با دقت و وسواس بسیار دنبال می شود. برای مثال برای افتتاح یک سوپرمارکت کوچک ـ بدون توجه به چارچوبهای علمی آن ـ قطعا صاحب سوپرمارکت از نگاه مکان یابی به عواملی چون تعداد و شیوه فعالیت سوپرمارکتهای محل، دسترسی و در معرض دیدبودن، قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی مصرف کنندگان که تعیین کننده نوع محصولات است و حتی سایر فاکتورهای رقابتی در قیمت و شیوه ارائه و کانالهای توزیع و دهها فاکتور دیگر نیز توجه مینماید. این نوع بررسی در همه موارد در سطح خرد برای بنگاههای مختلف تولیدی، خدماتی و…، در تمامی بخشها و مشاغل قابل مشاهده است. حتی این موضوع در ادبیات و تصمیم گیری در مسائل شخصی زندگی نظیر انتخاب شغل، محل زندگی و…، از سوی انسانهای مختلف بروشنی انجام می پذیرد. اما جای بسی شگفتی است که با گسترش فعالیتها، به جای آنکه شاهد افزایش حساسیت در بررسی جوانب انجام پروژه ها باشیم، شاهد آنیم که در طول این سالها، بسیاری از طرحهای بزرگ و کوچک صنعتی، بدون رعایت اصول یادشده که همانا ریشه در شناخت چارچوب و ارکان بازار دارد، تنها با پیروی از فرایند نه چندان مستحکم آزمون ـ خطا و یا به استناد چشم اندازهای دروغین و سطحی بازار، با تحمیل سرمایه های گزاف، در شرایط بسیار نابسامانی بسر می برند.
در طی این سالها کمتر شاهد آن بودیم که تولیدکننده ای بطور مستمر بازار محصولات خود را در یک منطقه و یا یک کشور هدف گسترش دهد و بیشتر شاهد آن هستیم که تعویض مشتریان خارجی و بازارهای هدف صادراتی و تداوم پراکنده کاریها در این بخش بیشتر به صورت یک عرف تجاری درآمده است. این در شرایطی است که براساس آخرین نتایج مطالعات بازاریابی درجهان، هزینه بازاریابی درجهت حفظ مشتریان قدیم حداکثر در حدود یک سوم هزینه بازاریابی برای یافتن مشتریان جدید است.
از این رو فرایند بسترسازی در بخش مطالعات قبل از سرمایهگذاری واحدهای صنعتی و انتخاب اولویتهای مناسب سرمایهگذاری، مستلزم بهرهگیری کامل از شیوهها و متدهای علمی ـ کاربردی امکانسنجی طرحهای صنعتی است و بخش مطالعات بازار از مهمترین مباحث انجام یک مطالعه امکانسنجی در طی مراحل مختلف آن است که باید مورد هدف قرار گیرد.
انجام یک مطالعه امکانسنجی کاربردی در بخش بازار، همواره با تنگناها، موانع و محدودیتهای بسیاری همراه است که نشناختن آنها، در بسیاری از موارد، نتایج کاربردی مطالعه را به شدت متاثر خواهد کرد. از این رو در این تحقیق تلاش میشود تا برخی از تنگناها، موانع و محدودیتهای موجود پیشروی انجام مطالعات بازار با تفکیک آن در دو بخش تنگناها و موانع ساختاری و سپس تنگناها و موانع اجرایی، با تأمل بیشتر مورد توجه و تحلیل قرار گیرد.
بازاریابی در دنیای کنونی
بازاریابی در دنیای صنعتی امروز، مشتری را از سهامداران شرکت میداند و او را شریک تولیدکننده در نظر میگیرد زیرا آنان معتقدند که اگر خریدی صورت نگیرد تولید هم استمرار نخواهد داشت. در کشورهای پیشرفته به دلیل رقابت شدید در تولید محصولات مشابه، اگر سازمانی مشتری مداری را رعایت نکند به سرعت از صحنه رقابت خارج میشود.
کشورهای پیشرفته با توجه به اتخاذ سیستم بازاریابی راهبردی به دنبال ایجاد خلاقیت و نوآوری در کالا و خدمات هستند به طوری که شرکت های پیشرفته و موفق تقریبا هر ۱۵ روز یکبار کوشش میکنند به ایده های تازه ای دست یابند و نیز در این مسیر از ایده های خریداران، کارکنان و کارگران استفاده میکنند. به طور مثال شرکت تویوتا برای ایجاد خلاقیت در صنعت از تمامی کارگران، خریداران و حتی دانشجویان این رشته نه تنها در ژاپن بلکه در سراسر جهان میخواهد که طرحهای تازه و نو خود را به آنان ارایه دهند. در این کشورها بینش بازاریابی دائما به دنبال تغییر و نوآوری است و برای ایجاد این نوآوری از بخش های مختلف علمی و دانشگاهی استفاده میکنند و هزینه آن را نیز میپردازند (5).
بازاریابی در ایران کنونی
پدیده قابل توجه در کشور ما همزمانی سه مرحله فرآورده گرایی، بازارگرایی و مشتری گرایی می باشد.
در پاره ای از بخش ها هر فرآورده ای که تولید شود به دلیل در اختیار داشتن مشتری مورد مصرف قرار می گیرد. در این شرایط به مسائلی از جمله کیفیت، قیمت، توزیع و خدمات پس از فروش توجهی نمی شود. در خصوص پاره ای از فرآورده ها بازارگرا هستیم. یعنی بازار خود را اشباع کرده و به دنبال بازارهای دیگری می باشیم. کالاهایی همچون لوازم خانگی از این دسته اند. پارهای از فرآورده ها نیز به مرحله مشتری گرایی رسیده اند (1).
یعنی بازار داخلی و خارجی را اشباع کرده و در حال حاضر به بازارداری و حفظ مشتری می اندیشند. اما در کل میتوان گفت که نقش علم بازاریابی در توسعه صنایع ایران هنوز به خوبی تبیین نشده است. مهمترین دلیل این رویکرد می تواند، عدم تفکیک مدیریت و مالکیت در کشور باشد. در حالی که این دو مقوله در غرب از اوایل قرن نوزدهم به طور کامل از هم منفک شده است، ولی در ایران هنوز هر مالکی فکر می کند خودش باید بالای سر کارش باشد و اگر او نباشد کار انجام نمی شود. ضعیف ترین رویکرد در سه مرحله فوق الذکر، مشتری گرایی است.
اکثر صنایع ایران مشتری گرا نیستند و به تحقیقات بازاریابی و نوآوری مثل صنایع کشورهای پیشرفته احساس نیاز نمیکنند. آنها محصول گرا هستند و به جای تفکر برای آینده به امروز فکر می کنند و به همین دلیل ضررهای زیادی را بخصوص برای وارد شدن به بازارها متحمل میشوند.بالا بودن درصد شرکتهای دولتی در ایران باعث شده تا غالب مدیران احساس درستی از بازار و بازاریابی نداشته باشند. چون همیشه بازار برای ورود کالاها و خدمات آنها آماده بوده یا به دلیل قدرتی که دارند کالاها و محصولات خویش را به بازار تحمیل میکنند. چون در سازمانها و شرکت های دولتی منطق اقتصادی حاکم نیست بلکه بیشتر قدرت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … مطرح است. بنابراین دولت با ایجاد امکانات از سازمانها حمایت می کند و سازمانها و شرکت ها دیگر نیازی به بازار و فروش محصولات خود احساس نمیکنند در نتیجه کاستی های خود را به بازار تحمیل کرده و سطح انتظارات بازار را با وارد کردن محصولات با کیفیت پایین و قیمت ارزان پایین می آورند.در شرایط امروز هر کسی که بهتر بتواند از نظر قیمت، کیفیت نیازهای مشتریان را تامین کند این امکان وجود دارد که در بازار رقابتی زنده بماند. بنابراین یکی از محورهای موفقیت شرکتها و سازمانها شنیدن صدای مشتری و قدرت تشخیص آن است به طوری که در دهه اخیر بحث ارتباطات در بازاریابی به یک بحث جدی تبدیل شده است چرا که در حال حاضر ارتباط نزدیک و رودررو با مشتری به عنوان یک استراتژی مطرح است.
ایران در مسیری قرار گرفته است که شرایط بازار بیشتر برای کسب و کارها برنامهریزی میکند تا آنها کوشش کنند با دانش تاکتیکها و استراتژیها ارتقا یابند.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
لیلا (مالک تایید شده) –
نوشتید 37 صفحه ولی کلا 25 صفحه ست .!!
وجدان….!!!!
یک دو سه پروژه –
با سلام و عرض ادب. ضمن تشکر از اطلاع رسانی شما، اشتباه ذکر شده در تعداد صفحات اصلاح شد.
نیازی نیست برای چند صفحه چیزی رو به دروغ بنویسیم. از بین 5000 محصول ممکن هست اشتباهات این چنینی توسط همکاران رخ بدهد.
با تشکر