توضیحات
عنوان: تحقیق زندگی نامه ایرج میرزا
- زندگی نامه ایرج میرزا
- فتحعلی شاه
- ملک ایرج
- غلام حسین میرزا
- حسن علی خان گروسی ملقب به امیر نظام
- دیدگاه اجتماعی_ سیاسی ایرج میرزا
- دیدگاه مذهبی ایرج میرزا
- نقد ایرج میرزا
- آثار ایرج میرزا
- مثنوی عارفنامه
- مثنوی زهره و منوچهر
- هجویههای ایرج میرزا
- القاب صدرالشعرا و فخرالشعرا
- تحول فکری ایرج میرزا
- یادواره
- فرجام سخن
- منابع
زندگی ایرج میرزا
ایرج میرزا ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجسته ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی)واز پیشگامان تجدددرادبیات فارسی بود. ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرنده واژگان و مشتمل برکنایات و گفتارهای تعبیرات عامیانه است . اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود. با وجود قجري بودن،هیچگاه از کنایه هاي سیاسی خود دست بر نمی داشت. بدون شک ایرج میرزا یکی از شاعران شناخته شده و چیره دست ایران بوده است پدر و پدربزرگش هر دو شاعر بودند و ایرج طبع شعری خویش را از آنها به ارث برد او فرزند صدرالشعرا غلامحسینمیرزا، نوه ایرج پسر فتحعلیشاه و نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود . شاهزاده ایرج میرزا – جلال الممالک – در سال 1253 در تبریز به دنیا آمد. وی فارسی ، عربی و فرانسوی را در تبریز آموخت و در محضر استادانی چون آقا محمد تقی عارف اصفهانی و میرزا نصر الله بهار شیروانی کسب فیض نمود. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت در سن چهارده سالگی شعر نیکو می گفت و خط تحریر و نستعلیق را به زیبایی می نوشت. ایرج میرزا جزء خانواده هاي ثروتمند زمان خویش بود و از نسل قجري بود . او نوه نواده فتحعلی شاه قاجار بود . ایرج میرزا فرزند غلام حسین میرزای قاجار و او هم پسر ملک ایرج پسر فتحعلی شاه قاجار است.گفته میشود که پدران ایرج تا فتحعلی شاه همه شاعر بودند.فتحعلی شاه و پسرش ملک ایرج ، با آنکه شغل شاعری نداشتند و از سر سرگرمی و تفنن شعر می سرودند ، صاحب دیوان اشعار بودند. اما غلام حسین میرزای پدر ایرج میرزا شاعر رسمی دربار مظفرالدین بوده و عنوان ( لقب ) شاعری داشته و از این راه گذزان روزی میکرده است.چندی بعد از مرگ غلام حسین ، دولتمردان آن زمان ایرج را مقام پدر دادندتا از این راه ( شاعری ) بتواند گذران زندگی کند و خانه ی بی پدر خود را سرو سامان دهد.
او در سن شانزده سالگی ازدواج کرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود که پدر و همسرش را از دست داد به دربار رفت. در نوزده سالگی هنگام ولیعهدي مظفر الدین میرزاي قاجار لقب صدر الشعرایی یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی از جمله کار در وزارت فرهنگ (معارف آنزمان) پرداخت. سپس به استخدام اداره گمرک درآمد و پس از مشروطیت هم در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان خدمت کرد. وقتی امیرنظام گروسی مدرسه مظفری را در تبریز تاسیس کرد، ایرج میرزا سمت معاونت آن مدرسه را یافت و در این سمت مدیریت ماهنامه ورقه (نخستین نشریه دانشجویی تبریز) را برعهده گرفت. ایرج به اروپا و قفقاز سفر کرد و با آداب و فرهنگ و ادبیات آن سرزمین آشنا شد. او مثل میرزاده عشقی به چندین زبان فرنگی مسلط بود و اشعار چندین شاعر غربی را ترجمه کرد. منظومه ي زهره و منوچهر را که اصلآن یک داستان یونانی است و شکسپیر آن را به شعر درآورده است را ترجمه کرده و به صورت خیلی زیبا به شعر درآورده، که یک اثر ماندگار از وي می باشد.
ایرج به گروهی از شاهزادگان قاجار تعلق داشت که در حکمرانی بر کشور سهم موثری نداشتند ولی با این وجود، تعلق خاطر خود را به نسب و اشرافیت خود حفظ کرده بودند. ایرج نیز مانند پدرش صدرالشعرا، گاه دچار فقر و تنگدستی میشد و از همین رو همفکری و همدردی با تهیدستان و روح اعتراض به نابرابریهای اجتماعی در وی زنده بود. او به سبب خصلت ولخرجی، سفرهای مداوم و تغییر مکرر شغل، برخلاف میل باطنی خود گاه مجبور به مدیحه سرایی اعیان و اشراف میشد ولی به نحو ملایم اما موثر از این کار ابراز دلتنگی و بیزاری میکرد. کسانی که از نزدیک با ایرج ارتباط داشتهاند، گفتهاند که او در زندگی روزمره مردی متین و موقر بوده و در جمع به لفظ قلم سخن میگفته اما هنگام حضور در محافل خصوصی و در میان دوستان، این حریم به یکباره از میان میرفت و به بذلهگویی مبدل میشد. یک پروفسور خاورشناس روسی که در زمان حیات ایرج او را ملاقات کرده در باره او میگوید:
“مردی بود سیاهسوخته و لاغراندام و متوسطالقامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار. اشعار ایرج وقتی خودش آنها را میخواند، جان میگرفت”
باوجود آنکه ایرج به شاهزادگی خود مباهات میکرد، ولی ابیاتی نیز در نقد و بدگویی درباره محمدعلی شاه و احمد شاه از وی باقیماندهاست؛ بنابراین او فارغ از حب و بغض و تعصب بیجا، منش روشنفکری و آزاداندیشی را پیشه خود ساخته بود. تا جایی که در قیام کلنل محمدتقیخان پسیان، از مشاورین او به شمار میرفت. او محافظهکارانه، دخالت در سیاست را تا جایی تجویز میکرد که به منافع شخصی لطمه نخورد؛ ولی در عین حال عقاید وطنپرستانهای نیز از خود بروز میداد .
توجه:
- برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
- پس از خرید بلافاصله لینک دانلود فایل برای شما ایمیل خواهد شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.