توضیحات
عنوان فارسی: درسهایی که از اقتصاد آلمان برای مقاوم سازی ایران می آموزیم
- چکیده
- فصل یکم: کلیات تحقیق
- مقدمه
- بیان مسئله
- آلمان در یک نگاه
- مقایسه ایران وآلمان
- برندینگ و کیفیت تولید
- چین اروپا
- مدل آلمانی
- مدیریت بحران
- نیاز به ایجاد توازن0
- ویژگیهای اقتصاد ایران
- فصل دوم: اقتصاد مقاومتی
- تعریف اقتصادمقاومتی
- محورهای اساسی اقتصاد مقاومتی
- اقتصاد مقاومتی تحقق جهاداقتصادی
- مهم ترین اهداف تحقق اقتصاد مقاومتی
- اقتصاد مقاومتی و تحریم ها0
- نقش مردم در تحقق اقتصادمقاومتی0
- موانع و چالشهای پیش روی اقتصاد مقاومتی
- فصل سوم: درس هایی که از آلمان باید بیاموزیم
- ایجاد فضا برای شکل گیری و رشد کسب وکارهای کوچک
- نقش صاحبان هنر و اندیشه در شکوفاییاقتصاد
- زیرساختهای لازم برای اقتصاد مقاومتی
- نقش دستگاههای فرهنگی و مدیریتهای شهری
- نقش رهبران اجتماعی و فرهنگی در ایجاد همبستگی برای رسیدن به اهداف اقتصادی
- راههای تقویت غرور ملی و افتخار به تولیدات ایرانی و ارزش نهادن به فرهنگ کار وتلاش
- تنوع انعطاف پذیری و تمرکز
- سیاستهای مالیاتی سیاستهای بانکی و غیره مشوق تولید ثروت
- نگاه تاریخی به توالی و زمانبندی مراحل مختلف اصلاحات اقتصادی
- تربیت نیروی انسانی ماهر توسط نظام آموزشی
- نتیجه گیری
- پیشنهادها
- منابع
مقدمه: کشور آلمان در خلال جنگهای ویرانگر اول و دوم جهانی یکی از کشورهایی بود که چه در جریان جنگ و چه بعد از آن به عنوان آغازگر مخاصمه متحمل خسارات سنگین مادی و انسانی جبران ناپذیری شد که توانست با تکیه بر نیروی بومی و نیز استفاده از تکنولوژی های بروز جهانی خود را به جایگاه کنونی در رتبه چند اقتصاد برتر جهان برساند و الگویی باشد نه تنها برای ایران بلکه برای تمام ملتهایی که خواهان ایستادن بر روی پای خویش هستند.
کشور ایران نیز در طی دویست سال اخیر به خاطر حکمروایی حاکمان و فرمانروایان عیاش و تن پرور از آن جایگاه رفیع تاریخی خویش فاصله زیادی گرفته و بخصوص در طی جنگهای خانمانسوز اول و دوم جهانی که به عنوان کشوری بیطرف اعلام حضور کرد اما از جمله کشورهای بی طرفی بود که باندازه یکی از کشورهای متخاصم و شاید بیشتر از آنان زیان دید چراکه در همین دوران شاهد قحطی های بزرگ در ایران هستیم که بروایت تاریخ حدود نیمی از جمعیت ایران در این ادوار بر اثر گرسنگی و سوءتغذیه جان سپردند و در دوران حاضر انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی هشت ساله که حدود هزار میلیارد دلار خسارت مالی و نزدیک یک میلیون نفر کشته و مجروح به ملت ایران تحمیل کرد و در سنوات بعد از جنگ تحریمهای شدید و ظالمانه غربی ها به بهانه برنامه های اتمی و حقوق بشر و حمایت از تروریسم و..که اقتصاد ایران را به ورطه هلاکت کشانده است اما شاید بدتر از این اوضاع و جریانات که از جانب خارج بر ایران تحمیل شده است شیوه اقتصاد دولتی پرهزینه و ناکار آمد و استفاده از مدیران سودجو و غیر متخصص در امور، وجود ارتشاء و باند بازی در بسیاری از نهادها و سازمانهای دولتی و وابسته به دولت،نبود سیتم حسابرسی دقیق و شفاف ،عدم شفاف سازی و روشنگری حکومت به مردم به بهانه حفظ آبروی اشخاص،وجود مافیای بزرگ و سازمان یافته کله گنده ها و آقازاده ها در تمام امور سیاسی و اقتصادی کشور، دخالت سازمانهای پرقدرت نظامی در امور اقتصادی و عدم توان رقابت بخش خصوصی با چنین ارگانهایی و…از جمله علل و عوامل اقتصاد راکد شده ایران است که باوجود قرار داشتن در بهترین شرایط برای بهره وری از منابع زیر زمینی معادن ،نفت،گاز،جنگل،دریا،زمینهای حاصلخیز ،جاذبه های توریستی و سیاحتی،آب و هوای چهارفصل ،تنوع قومیتی و فرهنگی،و مهمتر از همه نیروی کار جوان و ارزان که در هر جامعه ای بالاترین ثروت محسوب میشود که متاسفانه در ایران به خاطر آمارهای تکان دهنده بیکاری و اعتیاد و بزهکاری نسل جوان از این ثروت به عنوان یک معضل یاد میشود نه مزیت.
بدیهی است تا زمانیکه پاشنه در سیاست و اقتصاد ایران برهمین آشیل بچرخد وضعیت موجود نه تنها تغییر نخواهد کرد که اگر تغییری کند به سمت قهقرا خواهد بود و راه را هرچه بیشتر برای سوءاستفاده سودجویان و دزدان یقه سفید باز میکند همانها که پولهای بیت المال را ارث پدریشان میدانند و به صورت هزاران میلیاردی بالا میکشند و همانها که فیشهای حقوقشان بصورت نجومی واریز میشود و در همان حال بیش از نود و پنج درصد مردم ایران خود را محتاج به گرفتن یارانه چهل و پنج هزار تومانی میدانند.***
1-1بیان مسئله:
در شرایط اقتصاد رکودی ایران که هم از خارج تحریم شده و ارتباطمان با دنیای اقتصادی و علمی خارج بسیار محدود شده است و هم نمیتوان نیازهای داخلی هر کشوری را نادیده گرفت و ایران نیز به مثابه یک کشور پهناور با جمعیت تقریبا هشتاد میلیونی با اکثریت جوان و پرتوقع دارای نیازهایی است که فقط با تکیه بر اقتصاد تک محصولی نفت و خام فروشی آن نمیتواند امید چندانی به بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی آن در آینده ای نزدیک و حتی دور داشت چراکه اتکا به درآمدهای نفتی که همیشه داد بزرگان اقتصادی و حتی رهبر انقلاب را درآورده است نه تنها کمکی به ترقی بنیادی در جامعه ایران ننموده است بلکه فقظ نقش آب باریکه ای را داشته که لقمه بخور و نمیری برای اکثریت جامعه و البته لقمه چرب و نرمی برای تعداد معدودی افراد سود جو و کله گنده و آقا زاده را فراهم ساخته که متاسفانه همین عده معدود و محدود دارای قدرتهای اجرایی نامحدود هستند که هرگاه روزنه گشایشی برای برون رفت از بحران برای مردم ظاهر میشود چون منلافع حضرات بخطر میفتد در سرگرفتن این مناسبات سنگ اندازی کرده و تا حد ممکن از انجام آن جلوگیری بعمل میاورند نمونه این امر در موضوع پسابرجام و گفتگوهای سران مملکت با دول غربی بر سر چگونگی استفاده از شرایط پسابرجام است که به مذاق برخی افراد خوش نیامده و از آنجاکه دارای قدرتهای مالی و نطامی و رسانه ای هستند از هر فرصتی برای ضربه زدن به این تلاشها استفاده میکنند.
در شرایط مذکور کشور دلسوزانی پیدا میشوند که از سر خیرخواهی برای برون رفت از این رکود و کسادی اقتصادی با ارائه نظرات و دکترینی خردمندانه اذهان نخبگان و اقتصاددانان و عامه مردم را به نکاتی متوجه میسازند که برخی از آنها قبلا در اقتصادهای ورشکسته دنیا امتحان شده و اتفاقا جواب درستی هم داده یکی از این پیشنهادات که توسط رهبر محترم انقلاب ارئه شده است اقتصاد مقاومتی با تکیه بر بومی سازی تکنولوژی و استفاده از ظرفیتها و توان داخلی افراد و استعدادهای ذاتی کشور و ملت است که نمونه چنین برنامه هایی در بسیاری از کشورهای درگیر جنگ جهانی که بعد از جنگ با خاک یکسان شدند به اجرا درآمده و نتایج چشمگیری حاصل شد از جمله اقتصادهای ژاپن،آلمان،فرانسه و…و اخیرا چین که بیشترین پیشرفت این کشورها بر پایه ی استفاده از توان داخلی بدون توجه به کمبودها و نارساییهای موجود بوده است و ما دراین پروژه تحقیقاتی در نظر داریم یکی از این اقتصادهای متحول شده بعد از جنگ جهانی دوم را به عنوان الگویی مد نظر قرار داده و با توجه به امکانات و استعدادها و البته فرهنگ و سنن بومی خویش در کشور عزیزمان ایران پیاده سازیم .لذا ما کشور آلمان را که جزء پنج قدرت اول اقتصادی جهان است در نظر گرفته و ضمن مقایسه اقتصاد بین دو کشور و امکانات موجود به نحوه و چگونگی استفاده از امکانات در هردو کشور پرداخته و امید است در پایان به حل مسئله و کمک به خروج از بحران موجود قدمی هرچند ناچیز در حد توان علمی خویش برداشته باشیم.
2-1آلمان در یک نگاه:
آلمان بزرگترین اقتصاد ملی در اروپا و چهارمین تولیدکننده بزرگ جهان است. جمعیت این کشور بالغ بر 80 میلیون نفر با درآمد سرانهای معادل 44999 دلار است. رشد اقتصادی GDPدر این کشور در سال 2014میلادی برابر با 1/7گزارش شده است. . تولید ناخالص داخلی 3,636 میلیارد دلار است که بخش عمدهای از آن را بخش خدمات به خود اختصاص داده، به گونهای که بخش خدمات ۷۱درصد از کل تولید ناخالص داخلی، صنعت ۲۸درصد و کشاورزی 1 درصد است.
جمهوری فدرال آلمان Federal Republic of Germany یکی از کشورهای اصلی صنعتی در اروپای مرکزی ست که شامل 16 ایالت می باشد. آلمان، تاریخی طولانی و پرپیچ و خم دارد و فرهنگی غنی برخوردار است. البته نباید فراموش کرد که این کشور تا قرن 19 و سال 1871 هنوز به صورت ملتی یکپارچه درنیامده بود. پیش از این تاریخ، آلمان تنها مجموعه ای از ایالات متحد بود confederacy (1867-1815) و پیش از 1806 نیز مجموعه ای از قلمروهای جداگانه و کاملا گوناگون محسوب می شد.
می توان آلمان را یکی از 7 کشور پهناور اروپا دانست. برخی از مهمترین رودهای اروپا از جمله راین Rhine دانوب Danube و الب Elbe از این کشور عبور می کنند و از این رو این کشور به یکی از مراکز حمل و نقل تبدیل شده است. برلین Berlin پایتخت و بزرگترین شهر آلمان محسوب می شود. البته بن Bonn روزگاری پایتخت موقت آلمان غربی بوده است و همچنان هم آشیان برخی از ادارات دولتی محسوب می شود. در آلمان، زبان اصلی زبان آلمانی است و دو سوم مردم آن کاتولیک و یا پروتستان هستند. به جرات می توان ادعا کرد که آلمانی ها نقش قابل توجهی در پیشرفت فرهنگ غرب ایفا کرده اند. گواه این مطلب بسیاری از نویسندگان، هنرمندان، معماران، موسیقیدانان، و فیلسوفان آلمانی ست که از این میان می توان به دو تن از برجسته ترین آنها در زمینه ی موسیقی اشاره کرد؛ یوهان سباستیان باخ Johann Sebastian Bach و لودویگ فون بتهوون Ludwig van Beethoven. همچنین بزرگترین ادیبان آلمانی را باید یوهان ولفگانگ فون گوته Johann Wolfgang von Goethe، فردریک نیچه Friesrich Nietzsche و توماس مان Tomas Mann دانست. آلمان یکی از عمده ترین کشورهای صنعتی ست و از همین رو می توان آن را سومین اقتصاد بزرگ دنیا پس از ایالات متحده آمریکا و اروپا به شمار آورد. آلمان از تولید کنندگان اصلی در آهن، فولاد، خودرو و ماشین آلات محسوب می شود.
موقعیت جغرافیایی آلمان و قرار گرفتن آن در مرکز اروپا، این کشور را به یکی از مناطق مهم تبادل عقاید، اندیشه ها و یا حوادث سیاسی تبدیل کرده است. باید ریشه ی تاریخ کشور آلمان را در امپراتوری کارولینژین Carolingian empire جستجو کرد. امپراتوری ای، شامل فرانسه و بخشی از دریای شمال تا ایتالیای شمالی، که در سال 843 میلادی میان پسران شارلمان تقسیم شد. در طی قرون متمادی آلمان مجموعه ای از ایالت ها بود، و این ایالت ها یک اجتماع فئودالی را تشکیل می دادند. از قرن 16 میلادی به بعد، ایالت های آلمانی تبار به طور چشمگیر و فزاینده ای درگیر جنگ های اروپایی و کشمکش های مذهبی شدند. در قرن 19، حمله ی فرانسوی ها به ایالت های آلمان، موجب اتحاد ملی آلمان ها شد، و در سال 1815، با رهبری ایالت پروسیا Prussia، ایالات آلمان یک واحد سیاسی را تشکیل دادند که این یکپارچگی تا سال 1867 ادامه یافت. اما زمانی که آلمان در سال 1871 و تحت رهبری اتو فون بیسمارک Otto von Bismarck متحد شد توانست به سرعت صنعتی شود و قدرت اقتصادی کسب کند. در طول قرن 20، آلمان به نبردی برای تسلط به اروپا دست زد که منجر به جنگ جهانی اول شد. اما شکست آلمان در سال 1918، موجبات آشوب و اغتشاشات اقتصادی و سیاسی را فراهم آورد. پاسخ ملی گرایانه به چنین حس حقارتی در میان آلمانی ها، شکل دادن به یک حزب اجتماعی ملی به نام نازی Nazi بود که در سال 1930 با رهبری آدولف هیتلر Adolf Hitler به قدرت رسید. سرانجام در سال 1939، آلمان های نازی جهان را پرتگاه جنگ جهانی دوم کشاندند. در سال 1945، نیروهای متفق allied powers که شامل ایالات متحد آمریکا، فرانسه و اتحاد شوروی می شدند آلمان را در جنگ جهانی اول شکست دادند. پس از آن کشورهای متفق، آلمان را به چهار ناحیه ی اشغالی تقسیم کردند: منطقه ی انگلیسی،آمریکایی، فرانسوی و شوروی. اما در دهه ی 40، هنگامیکه همبستگی میان نیروهای غربی و اتحاد شوروی که در دوران جنگ شکل گرفته بود از میان رفت، بخشی از آلمان که متعلق به شوروی بود تبدیل به جمهوری دموکرات آلمان کمونیست شد Communist-led German Democratic Republic (GDR) و نام آلمان شرقی را به خود گرفت. سه حوزه ی غربی- انگلیس،فرانسه و آمریکا- جمهوری فدرال آلمان Federal Republic of Germany(FRG) یا آلمان غربی را تشکیل دادند. اداره ی پایتخت تاریخی آلمان نیز میان دو قدرت غرب و شرق در آلمان تقسیم شد. در سال 1961، اتحاد جماهیر شوروی با کشیدن دیوار طویل برلین، این شهر را دوپاره کرد. این دیوار مانع از آن می شد تا میلیون ها نفر مردم آلمان شرقی بتوانند به آلمان غربی که در مقایسه با آلمان شرقی از امکانات، رفاه و آزادی بالاتری برخوردار بودند فرار کنند.
سرانجام در سال 1989، آلمانی های شرق و غرب دیوار برلین را فرو ریختند، این واقعه نمادی از فروریختن کمونیسم در اروپای شرقی و آغازی برای یکپارچگی و اتحاد میان مردم آلمان به شمار می رفت. در سوم اکتبر سال 1990 جشن های بیشماری به مناسبت اتحاد دو بخش از هم گسسته ی آلمان و نامیدن این کشور تحت یک عنوان و آن هم ” جمهوری فدرال آلمان” Federal Republic of Germany برگزار شد. به هر روی، پس از اندکی آلمان در حالیکه سعی می کرد میلیون ها شهروند جدید را جذب و فرهنگ ها و نهادهای گوناگون را با یکدیگر ترکیب کند با شماری مشکلات اجتماعی و اقتصادی روبرو شد. نرخ بالای بیکاری و کاهش سطوح رشد اقتصادی از مهمترین کشمکش هایی به شمار می روند که کشور آلمان در آغاز قرن 21 با آن روبرواست.
(پایگاه اینترنتی انسانشناسی و فرهنگ/ترجمه سمیراقاسمی)
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.