توضیحات
عنوان فارسی: حجیت عقل
- چکیده
- مقدمه
- مفهوم عقل
- اعتبار و حجیت عقل
- قلمرو و دیدگاه های عقل در استنباط احکام شرعی
- عقل معیار حجیّت کتاب و سنّت
- عقل میزان تشخیص احادیث
- .جایگاه عقل در معرفت شناسی
- اشکال خطاهای فکر و پاسخ آن
- سخنی از علامه طباطبایی
- . حجیت عقل در نگاه وحی
- . تفکر عقلی از دیدگاه عالمان دینی
- نقد نظریه ظاهر گرایان
- خبر واحد و عقل
- حدیث مخالف عقل
- عقل مخصص عام
- عقل منبع استنباط
- نتیجه گیری
چکیده
بدون تردید پیروی از حکم شرعی به دست آمده از کتاب و سنت، واجب است، ولی در این که آیا حکم شرعی استنباط شده از عقل، در حق مکلف حجت است و باید به آن عمل کند و میتواند آن را به شارع استناد دهد یا خیر، میان اصولیون اختلاف است:
۱. گروهی، ادراکهای عقل را به طور مطلق قطعی و غیر قطعی برای استنباط احکام شرعی، دارای اعتبار و حجیت میدانند (مانند اصحاب رای از فقهای اهل سنت که قیاس و استحسان و مصالح مرسله را قبول دارند)؛
۲. جمعی هم چون اخباریهای شیعه و اصحاب حدیث از اهل سنت، مدرکات عقل را در استنباط احکام شرعی به طور مطلق معتبر نمیدانند؛
۳. مشهور اصولیون شیعه، معتقدند ادراکات یقینی و قطعی عقل، در حوزه استنباط احکام شرعی حجت است و ادراکات غیر یقینی عقل در استنباط احکام، قابل اعتماد نیست.
حجیت و اعتبار عقل از دیدگاههای مختلف قابل بحث و بررسی است: یکی از دیدگاه فیلسوفان علم، که جایگاه عقل را در شناخت بشری به طور کلی بررسی می کنند; دیگری از دیدگاه وحی و آموزشهای دینی که تا چه اندازه برای عقل ارزش واعتبار قائل شده است، و سوم از دیدگاه عالمان دینی مانند محدثان و متکلمان.
مقدمه
حجیت عقل به این معنی است که اگر در موردی عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است حجت است.
اکثریت علمای شیعه عقل را منبع صدور احکام فقهی می دانند در صورتی که غالب علمای اهل تسنن بر حجیت عقل به عنوان منبع صدور احکام قائل نیستند.
تمامی علمای شیعه سنت ائمه را به عنوان ادامه سنت رسول الله (ص) و یکی از منابع احکام قبول دارند ولی در میان علمای اهل تسنن اکثریت قول و فعل صحابه را در ادامه سنت نبوی منبع احکام شرعی می دانند.
در ابتدا برای اطلاع از کاربرد عقل در فقه لازم است به صورت جامع تر مفهوم عقل، حجیّت عقل، دیدگاههایی که درباره عقل از این زاویه مطرح است، اشاره ای داشته باشیم.
مفهوم عقل
واژه عقل، در لغت، عرف عامّ، فلسفه، عرفان، اخلاق، معانی، اقسام و اصطلاحات گوناگونی دارد که بررسی همه آنها از حوصله این مقال خارج است. دراین جا به مفهومی که از عقل در فقه مورد نظر است، اشاه می کنیود ازعقل، معنایی است که در عرف عامّ مطرح است; یعنی نیروی دورنی ادراک گر، نیروی شناخت خوب از بد، داور، نتیجه گیر وبالاخره مایه امتیاز انسان ازحیوان است و باعث تکلیف می گردد.
درباره وجود چنین نیروی در انسان، در مکتبهای گوناگون فلسفی، بحثهایی مطرح شده است ولی ما وجود آن را به عنوان اصل موضوعی می پذیریم و بحث تفصیلی از آن را به جای مناسب خود وا می گذاریم.
اعتبار و حجیت عقل
حجیّت کتاب و سنّت و یا منبع بودن آن بدین معنی است که به وسیله آن دو، احکام شرعی را می شناسیم و یا اثبات می کنیم. اعتبار و حجیّت عقل به چه معناست؟
کسانی که عقل راحجّت و از منابع احکام شرعی می دانند، بر این باورند که عقل نیز، همانند کتاب و سنّت، قادر است برخی از احکام شرعی را به ما بشناساند و کسانی که حجیت و منبع بودن عقل را قبول ندارند، معتقدند که چنین کاری از عقل ساخته نیست.
میرزای قمی (ره) در کتاب: قوانین الاصول، در تعریف دلیل عقلی، می نویسد:
(دلیل عقلی عبارت است از حکم عقل که به وسیله آن، به حکم شرعی می رسیم و از علم به حکم عقلی، علم به حکم شرعی پیدا می کنیم.)
وی، دلیل عقل را به دو قسم، مستقلات عقلیه و غیر مستقلات تقسیم می کند. در حقیقت، قلمرو عقل را در شناخت احکام مشخص می نماید.
آنچه را عقل به تنهایی و بدون وساطت خطاب شرعی می شناسد، مستقلات عقلی می نامد، مانند: حسن عدل و قبح ظلم، وجوب مقدّمه واجب و… وی معتقد است که: احکام عقل در این محدوده دارای اعتبار قطعی است.
و آنچه را عقل به تنهایی قادر به شناخت آنها نیست و باکمک وحی آنها را می شناسد مستقلات غیر عقلیه می نامد.
لازم به یاد آوری است که پیش از ایشان، محقق حلّی، شهید اوّل و دیگران همین تقسیم را به اختصار آورده اند. و ایشان، همان را تفصیل داده است.
قلمرو و دیدگاه های عقل در استنباط احکام شرعی
دراعتبار و حجیّت عقل، دیدگاههای گوناگونی در میان فقها و دانشمندان مذاهب اسلامی وجود دارد:
1 . اهل حدیث و حنابله و ظاهریین از اهل سنّت، حجیّت عقل را به طور کلّی انکار کرده اند. اهل حدیث و اخباریین شیعه نیز، اعتبار و حجیت عقل را در کشف احکام شرعی نپذیرفته اند.
این عده، تنها کتاب و سنّت را به عنوان منابع احکام شرعی می شناسند.
مالک بن انس، که از ائمه اربعه اهل تسنن و از روٌسای اهل حدیث به شمار می آید، تقسیم مقررات مذهبی را به دو قسم معقول و منقول درست نمی داند و بر این باور است که: پرسشهای شرعی را باید از کتاب خدا و سنّتِ سلفِ صالح پاسخ داد و اگر نصّی نبود، بگوییم نمی دانیم.
احمد حنبل، آخرین ائمه اربعه اهل سنّت، حدیث ضعیف و مرسل را بر رجوع به قیاس ترجیح می دهد و معتقد است: مفتی تامی تواند باید به لفظ نصوص فتوا دهد و از آن تجاوز نکند.
از شیوه صدوق، رئیس محدثین شیعه، در پاسخ به مسائل شرعی و کتابهای فقهی اش به دست می آید، که وی نیز، معتقد بوده که نصوص شرعی، پاسخ گوی همه نیازمندیهاست و نیازی به دلیل عقل نیست. با این تفاوت که وی، روایات مأثوره از ائمه معصومین (ع) را نیز حجّت می داند.
ملا امین استر آبادی، رئیس اخباریین شیعه، فهم مسائل دین را در انحصار معصومین(ع) می داند و بر این باور است که منبع اصول و فروع دین، تنها سماع از معصومین(ع) است و بس. برای این ادّعا ادله ای نیز آورده است.
لازم به یادآوری است: تفاوتهای مهمّی بین اهل حدیث شیعی و سنّی وجود دارد که برخی ازآنها را در مقاله قبلی آوردیم.
2 . طرفداران قیاس، استحسان و مصالح مرسله و… در برابر دیدگاه نخستین، اعتبار و حجیّت عقل را مطلقاً پذیرفته اند.
اجتهاد به رأی و قیاس که ابراهیم بن یزید نخعی آن را در اواخر قرن اوّل هجری (96) به کار گرفت، به دست ابوحنیفه گسترش یافت، تاجایی که ابوحنیفه و طرفدارانش به همین نام شهرت یافتند.
شهرستانی در کتاب ملل و نحل می نویسد:
(اصحاب رأی، اهل عراق بودند و آنان اصحاب ابی حنیفه اند. بدین جهت به اصحاب رأی شهرت یافتند که بیشترین تلاشها را در به کارگیری قیاس به عمل آوردند. استنباط احکام و حوادث را بر آن نهادند. چه بسیار قیاس واضح و جلّی را بر خبر واحد پیشی داشتند.)
ابوصالح الفراء، به نقل از یوسف بن اسباط می گوید:
(ابو حنیفه چهار صد حدیث، یا بیشتر، از احادیث پیامبر(ص) را ردّ کرد.)
و پس از آن مواردی را یاد آوری می کند، از جمله: در تقسیم غنائم پیامبر اسلام(ص) فرموده است.
(للفرس سهمان وللرّجل سهم واحد.)
اسب را دو سهم وجنگاور را یک سهم.
ولی ابوحنیفه می گفت:
من سهم حیوانی را بیشتر از مومن قرار نخواهم داد.
در سبب پیدایش و رشد وگسترش این گرایش بسیار گفته و نوشته اند. ولی نکته این جاست که اهل سنّت وقتی بامشکلات و مسائل نو پیدا رو به رو شدند، پناهگاهی نداشتند. از اهل بیت فاصله گرفته بودند و علاوه نصوص را محدود و قادر به پاسخ به مشکلات و نیازها نمی دانستند; از این روی برای کشف احکام شرعی به قیاس روی آوردند.
امّا شیعه، سخن ائمه ر، مانند سخن پیامبر(ص) حجّت می دانستند، نیازهای علمی و شرعی خود را با مراجعه و سؤال از آنان حلّ می کردند. این اتصال مدام ومستمر آنان باکانون وحی و چشمه های همیشه جوشان، ابهامها را می زد و دو بنیه را تقویت می کرد واز کثریها باز می داشت.
ائمه معصومین(ع) با به کارگیری قیاس، در استنباط احکام شرعی، به شدت مخالفت کردندو گاه مناظراتی با طرفداران قیاس نیز داشته اند.
3 . اصولیین و فقهای شیعه کار برد و عقل را دراستنباط احکام شرعی پذیرفته اند. البته نه افراط اهل قیاس و نه تفریط اهل حدیث ، بلکه راه میانه. اینان نیز، در به کارگیری عقل، طریق واحدی را برنگزیده اند:
* برخی، عقل را ابزار دانسته اند در استنباط احکام شرعی. یعنی درتطبیق فروع بر اصول، در فهم کتاب و سنّت، اثبات حجیّت کتاب و سنّت، در تخصیص و تقیید حکم و… از عقل استفاده می کنند.
*گروهی، توانایی و قدرت عقل را در کشف احکام شرعی پذیرفته اند، ولی بر این باورند که: تمامی احکامی که براساس احکام قطعی عقل قابل کشف است، در قرآن و سنّت معصومین (ع) آمده است و در اصطلاح آن را منبع بالقوه می دانند.
عده ای، عقل را در طول دیگر منابع می دانند، بدین معنی که اگر در موردی از کتاب و سنّت، حکمی به دست نیامد و عقل در آن مورد، حکم قطعی داشت، آن حکم، چون قطعی و یقینی است، حجّت است.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.