توضیحات
عنوان: حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری تحت خوشبینی مدیریتی: شواهد جدیدی از بازارهای بورس نیویورک از شرکت های داده های پانلی
- چکیده
- مقدمه
- بررسی مقالات و توسعه فرضیه
- فرضیه1
- فرضیه2
- متدولوژی(روش)
- توصیف داده ها
- نتایج تجربی
- بحث و گفتگو
- مفاهیم تجربی
- نتیجه گیری
چکیده
حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری به منزله یک بلوک مهم از ادبیات مالی شرکت است. در حالی که این به خوبی در امور مالی شرکت های استاندارد مستند شده است، و هنوز هم تحت رفتارهای مالی شرکت های بزرگ جوان است. در این مقاله، ما حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری را در میان داده های پانلی از شرکتهای صنعتی در آمریکا در طول سال های 2010-1999 را تست می نماییم. با استفاده از مدل Q از سرمایه گذاری (توبین،1969)، ما یک پروکسی از خوشبینی مدیریتی با دنبال کردن مالدمیندر و تیت (2005a) را ایجاد و معرفی می کنیم تا تأثیر خوشبینی مدیران اجرایی را در روابط بین سرمایه گذاری و جریان نقدی داخلی را نشان دهیم. نتایج ما یک ضریب مثبت و معناداری از سرمایه گذاری به جریان نقدی برای نمونه کاملی را گزارش می نماید. در حالی که، برآورد مدل ما با استفاده از زیر نمونه ای از شرکت های بیشتر و کمتر محدود، دریافتیم که حساسیت قوی تری تنها برای گروه کاملاً محدود شده وجود دارد. همچنین دریافتیم که ویژگی های هیئت مدیره می تواند تحریف سیاست های سرمایه گذاری را کاهش دهد.
مقدمه
ادبیات مالی شرکت های استاندارد معتقد است که سرمایه گذاری شرکت های بزرگ به در دسترس بودن جریان نقدی داخلی، حساس خواهد بود(Fazzari, Hubbard, & Petersen, 1988; Kaplan & Zingales, 1997, 2000;Harris & Raviv, 1990; Stulz, 1990; Hart & Moore, 1995; Zwiebel,1996 and Cleary, 1999). در یک چارچوب منطقی، از جمله علل حساسیت می تواند به مشکلات عدم تقارن اطلاعات(Mayers & Majluf, 1984) و هزینه های نمایندگی(Jensen & William,1976, and Jensen, 1986) کاهش یابد.
فراتر از چارچوب منطقی، موجی از تحقیقات نشان می دهد که جهت گیری های خوش بینی و یا اعتماد به نفس بیش از حد، نقش اصلی را در سرمایه گذاری و فرایند ایجاد تصمیم گیری تأمین منابع مالی بازی می کند ((Kahneman & Lovallo,1993; Shefrin, 2001; Goel & Thakor, 2000; Malmendier & Tate,2001; Heaton, 2002, Gervais, Heaton & Odean, 2002; Hackbarth,2008). در این چارچوب رفتاری، یک رویکرد نوین معمولاً “مدیریت مالی شرکت های سهامی رفتاری” نامیده می شود، خوشبینی مدیریتی را به عنوان یک عامل پیشنهاد می کند که می تواند باعث سرمایه گذاری شرکت های سهامی شود تا به جریان نقدی داخلی حساس باشد. هدف از این مقاله این است که حسایت جریان نقدی سرمایه گذاری تحت خوشبینی مدیریتی را برای اولین بار تست کنیم و سپس تأثیر جهت گیری خوشبینی مدیریتی را برروی رابطه جریان نقدی سرمایه گذاری معرفی می نماییم زمانی که شرکت محدودیت مالی را اجرا می کند. از این رو، این مقاله به مقالات موجود توسط (1) آزمون اعتبار یافته های قبلی به وسایل عدم تحقیق تجربی که در این زمینه ها وجود دارد (2) استفاده از روش های جدید بر اساس نسبت پرداخت سود سهام برای معرفی تأثیر محدودیت مالی در تأثیر خوشبینی بر حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری در متون آمریکایی،کمک می نماید.
در ادامه این مقاله به شرح زیر است، پس از این مقدمه، در بخش 2، ما بررسی مقالات حول تأثیر خوشبینی مدیریتی در رابطه جریان نقدی سرمایه گذاری را نشان داده و فرضیه خودمان را توسعه می دهیم . در بخش3 ، مدل سرمایه گذاری Q تعدیل شده خودمان را برای تست تأخیر خوشبینی بر روی حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری را معرفی می کنیم و یک توصیف و اندازه گیری از متغیرها را ارائه می دهیم. در این بخش، همچنین یک شرح کامل از معیارهای خوشبینی مدیریتی را ارائه می نماییم. بخش 4 افزایش خوشبینی مدیریتی حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری را ارائه می دهد که این حساسیت شدید خواهد بود زمانی که شرکت ها نیز محدودیت های مالی را اجرا کنند. بخش 5، بحث هایی را برای یافته های ما ارائه می کند. بخش 6، برخی از مفاهیم تجربی و بخش 7، نتیجه را ارائه می نماید.
بررسی مقالات و توسعه فرضیه
با خروج از تئوری تکبر، رول(1986)، پیش بینی کرد که اعتماد به نفس کاذب مدیریتی می تواند، تصمیم گیری های شرکت را تحت تأثیر قرار دهد. اخیراً، هیتون(2002)، یک مدل ساده از امور مالی شرکت با معرفی خوشبینی مدیریتی را پیشنهاد کرد. او پیش بینی کرد که خوشبینی مدیران اجرایی می تواند یک قدرت توضیحی برای تصمیم گیری شرکت را ایجاد نماید از آنجاییکه می تواند باعث پدیده حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری شود.
با مدیران خوش بین، سرمایه گذاری شرکت باید با منابع تأمین مالی داخلی شرکت ها در تعامل باشد. هیتون (2002)، خوشبینی مدیر عامل شرکت را به تصمیم گیری تأمین مالی مرتبط کرد. مدیران خوشبین فرض می کنند که تصور خود آنها در مدل های سنتی مالی رفتاری کمتر منطقی می باشد. آنها معتقدند که پروژه های شرکت تحت کنترل آنها بهتر از آنچه که واقعاً هستند، می باشند. در این صورت، مدیران یک بازده مورد انتظار بالاتری به این پروژه ها از ارزش واقعی آنها نسبت می دهند.
در مدل هیتون (2002)،مدیران با جهت گیری خوش بینی، به عنوان متفکر توصیف می شوند. که صدور امنیت به طور سیستماتیک تحت سرمایه گذاران خارجی مورد ارزیابی قرار می گیرد. شرکت ها جریان نقدی داخلی را برای تأمین مالی فرصت های سرمایه گذاری آنها مورد استفاده قرار خواهند داد چرا که تأمین مالی داخلی به نظر می رسد که با جهت گیری خوش بینی مدیران کم هزینه تر می باشد. این منجر به یک پدیده سرمایه گذاری جریان نقدی خواهد شد. مالمندیر و تیت (2005a)، یک مدلی را پیشنهاد کردند که در آن آنها جهت گیری اعتماد به نفس کاذب را معرفی نمودند و نتیجه گرفتند که حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری وجود دارد و در میان یک نمونه از شرکت های بزرگ آمریکایی قوی است. آنها به صورت تجربی نشان دادند که اعتماد به نفس کاذب مدیریتی حساسیت سرمایه گذاری شرکت برای در دسترس بودن جریان نقدی داخلی را افزایش می دهد. چنین نتیجه گیری ممکن است موفق به توضیح مسائل بیش سرمایه گذاری و کم سرمایه گذاری شود. تحریف سیاست های سرمایه گذاری شرکت می تواند توسط خوشبینی مدیریتی تحت تأثیر باشد که آن را به جریان نقدی داخلی وابسته می نماید. مدیران اجرایی به شدت سرمایه گذاری خواهند کرد زمانی که جریان های نقدی کافی هستند و ما با یک حساسیت بیش سرمایه گذاری روبه رو می شویم و آنها زمانی که بودجه داخلی نا کافی است، کم سرمایه گذاری خواهند کرد. این باعث یک رفتار کم سرمایه گذاری خواهد شد که یک مفهوم مستقیم از ادراک مدیران خود رأی به منابع خارجی از تأمین مالی است که به نظر دارای هزینه بالایی می باشد. مالمندیر و تیت (2005a)، به طور تجربی پیش بینی هیتون (2002) را تأیید کردند که حساسیت سیاست های سرمایه گذاری شرکت های بزرگ را به منابع مالی داخلی پیش بینی می نماید. چنین رابطه ای وابسته به محدودیتهای مالی شرکت ها می باشد. با استفاده از معیار کاپلان و زینگالس (kz) از محدودیت های مالی، مالمندیر و تیت (2005a) دریافتند که اعتماد به نفس کاذب مدیران اجرایی، حساسیت سرمایه گذاری به جریان نقدی را افزایش داده و برای بیشتر شرکت های محدود شده، بزرگتر خواهد بود. در اینجا شهود این است که این شرکت ها مشکلات بزرگی را اجرا می کنند زمانی که آنها می خواهند تا پروژه های سرمایه گذاری خود را با بودجه های خارجی تأمین کنند. هزینه تأمین مالی خارجی بالاتر از سایر شرکتهای کمتر محدود شده خواهد بود. به همین دلیل، مدیران خوشبین باید منابع مالی داخلی را ترجیح دهند و حساسیت سرمایه گذاری شرکت خود را به جریان نقدی داخلی تشدید خواهند داد زمانی که شرکت ها نیز از نظر مالی محدودیت دارند. بر اساس گزارش هواکیمیان و هواکیمیان (2009)، محدودیت های مالی، به عنوان شرکتهای دارای محدودیت تعریف شده است و دسترسی به بازارهای سرمایه خارجی پر هزینه بوده، بطوری که شرکت های محدود شده از نظر مالی باید به بودجه های داخلی و سیاست سرمایه گذاری مالی خودشان متکی باشد.
مالمندیر و تیت (2005a)، یک معیار اعتماد به نفس کاذب مدیریتی بازبینی شده را پیشنهاد نمودند و آنها نتایج مشابهی را مطرح کردند. حساسیت جریان نقدی سرمایه گذاری همچنان در زمینه آمریکا ادامه دارد و این نتیجه قوی است، حتی اگر معیارهای اعتماد به نفس کاذب تغییر کرده باشد. همه مطالعات انجام شده در این زمینه، یک رابطه مثبتی را بین سرمایه گذاری و در دسترس بودن جریان نقدی شرکت را مستند می کند.
توجه:
- برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
- پس از خرید بلافاصله لینک دانلود فایل برای شما ایمیل خواهد شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.