توضیحات
عنوان: تفاوت بين مفاھيم الگو مدل پارادایم چارچوب
- مقدمه
- پارادایم
- مجموعه ای از مفروضات
- تعریف الگو
- « مدل »
- تعریف مدل
- « نتیجه »
- تعریف چارچوب نظری
- فواید چارچوب نظری
- یكی از پژوهشگران در اینباره مینویسد
- پژوهشگری دیگر درباره فواید چارچوب نظری مینویسد
- راههای دستیابی به چارچوب نظری منطقی
مقدمه
نظریه در واقع مجموعه فرضیه های اثبات شده، مجموعه مفاهیم و سازه های مرتبط به یکدیگر در مورد یک علم بخصوص می باشند، نظریه علمی نگره ای است که ویژگی های علمی داشته باشند: سازگاری درونی و بیرونی (نامتناقض) – صرفه جو ( در توضیح و پیش فرض های اضافه ) – کاربردی – تجربی و رد شدنی – پویا – جلو رونده ( دست یابی بد و جلو رفتن ازنتایج نظریه های قبلی ) –مشروط و آزمایشی
پارادایم
پارادایم تصویری بنیادی از موضوع یک رشته علمی است . به اینکه چه پرسش هایی مطرح شود وچه قواعدی برای تفسیر پاسخ های دریافت شده مورد استفاده قرار می گیرد کمک می کند در واقع پارادایم گسترده ترین دیدگاه مشترک صاحبنظرات یک علم است . اجزای متشکله پارادایم : 1- الگوی مورد قبول اشخاص که بر اساس پارادایم عمل می کنند 2-موضوع 3- تئوری ها 4- روشها و ابزارها .
پارادایم (Paradigm) یکی از مفاهیم اصیل و بنیادی اندیشه های تاماس کوون(Thomas Kohn) ، اندیشمند و فیلسوف معاصر علم است ، مفهومی که بر سر چیستی آن مناقشات بسیاری از مدتها پیش در گرفته است و هم اکنون نیز ادامه دارد .
در تعریف پارادایم گفته اند که آن نوع سرمشق یا الگوی مثالی است . فی الواقع معنای تحت الفظی آن چنین است ، اما تعاریفی از این دست چیز زیادی درباره پارادایم به ما نمی آموزد، تنها به این دلیل نه چندان ساده که پارادایم اساساً قابل تعریف نیست . باید گفت که این تنها پارادایم نیست که قابل تعریف نیست، بسیاری از فعالیت هایی که ما در زندگی روزمره خود با آنها سرو کار داریم نیز چنین اند . این موضوعی است که برای ویتگشتاین (wittgeustein)متأخر بسیار جالب نظر بوده است . او ما را برای تعریف « بازی » فعالیتی تا این حد آشنا و هانوس ، به چالش می طلبد، و دست آخر پس از عجز ما در تعریف آن (و البته نه به سبب آن ) نتیجه می گیرید که اساساً این واژه قابل تعریف نیست. ما در عمل می توانیم فعالیتی را که بازی نامیده می شود به نحوی متمایز از سایر فعالیت ها ادراک کنیم ، اما قادر نیستیم معرفت خود را به صراحت و در قالب تعریفی جامع و مانع بیان کنیم و در حقیقت تعاریف صریح نقشی ناچیز در فهم ما ازمحیط پیرامونمان دارند.
در یک جمله می توان گفت پارادیم تعریف ناپذیر است و ما به پارادایم آگاه نیستیم بلکه به آن داناییم مثلاً حسابداری : علمی با پارادایم های گوناگون است یا علوم تربیتی موضوع و پارادایم های گوناگونی را تشریح می کند حال که شناخت پارادایم برای ما به نحوی صریح میسر نیست آیا معرفت ما به آن نوعی معرف ضمنی (knowledge tacit ) نیست ؟ به گمان معرف ما به پارادایم در حوزه حکمت عملی قراردارد ، نوعی فهم بنیادین که نه ضمنی است و نه صریح ، بلکه فرعی است مقدم به هر نوع شناخت . اینکه پارادایم نمی تواند ابزار شناخت قرار گیرد نتیجه و دستاوردی بس مهم به دنبال دارد: اعتبار و حجمیت پارادایم مهم ترین دستاورد آن است . نتیجه مهم دیگر آن افزایش روز افزون دقت پارادایم در حوزه دستاوردهای آن است . و این تا زمانی است که پارادایم دچار بحران های فراگیر نگردیده است. یعنی تا وقتی که هنوز در حوزه علم عادی قرار داریم .
پارادایم بنیان شبکه ای از روابط تشابهی است .
جهان ما ، جهات تفاوت ها و شباهت هاست . اما درک شباهت و تفاوت بدون بنیانی که این دو چیز را بر خود استوار گرداند، ممکن نیست . آن چیزی که شباهت ها و تفاوت ها را ممکن می سازد و برای ما شبکه ایی از روابط تشابهی را ترسیم می کند، پارادایم است . این روابط هم در عمل و هم در نظر برقرار می گردد . ما می توانیم این شباهت ها را ادراک کنیم و به لحاظ عملی با آنها درگیر شویم مهمتر اینکه می توانیم آنها را در موقعیت های جدید و بدیع به کاربندیم . شبکه روابط تشابهی مشتمل به شبکه هایی خردتر است که تحت آن قراردارند و ورود به آنها چندان هم آسان نیست . برای ورود به آنها باید مجوز لازم را دریافت نمودو سپس برای قرار گرفتن در آن آموزش لازم را دید . این بدان معناست که دانش نظری به تنهایی برای ورود به این شبکه ها کافی نیست ، بلکه پیش از ورود به آنها باید عملاً کارآموزی کرد . در اینجا امر آموزش ممکن نمی شود. این نوعی تداوم بخشی به سنت خاصی از دیدن و نظاره جهان است . اندیشیدن و دیدن در چارچوب سنت با صرف بررسی نظر ورزانه قواعد حاکم بر آن ممکن نیست: این سنت نیست که در قالب قواعد فهمیده می شود، بلکه قواعد است که در قالب سنت فهم میگردد . پس از ورود به شبکه شخص قادر خواهد بود که روابط تشابهی را مانند سایرین و به همان خوبی آنان درک کند و آنها را در موقعیت های مسئله برانگیز جدید باز تولید نماید.
این واژه ابتدا در قرن پانزدهم و به معنی الگو و مدل مورد استفاده قرار گرفت از سال 1960 کلمه پارادایم به الگوی تفکر در هر دیسیپلین علمی یادگیری متون معرفت شناختی اطلاق می شود.
لغت نامه مریام – ویستراین واژه را چنین تعریف می کند : « یک چارچوب فلسفی و نظری از یک دیسیپلین یا مکتب علمی در کنار نظریه ها ، قوانی ، کلیات و تجربیات به دست آمده که قاعده مند شده اند ». به طور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع . بر اساس ایده کوهن ، پارادایم آن چیزی است که اعضای یک جامعه علمی باهم و هر کدام به تنهایی در آن سهیم هستند .
مجموعه ای از مفروضات :
مفاهیم ، ارزشها و تجربیات که روشی را برای مشاهده واقعیت جامعه ای که در آن سهیم هستند ( به ویژه در دیسیپلین روشنفکرانه ) ارائه می کند بر اساس ایده کوهن ، پارادایم اصطلاح جامعی است که همه مقبولات کارگزاران یک رشته علمی را در بر می گیرد و چارچوبی را فراهم می سازد که دانشمندان برای حل مسائل علمی در آن محدوده استدلال می کنند . کوهن معتقد است پارادایم یک علم تا مدت های مدید تغییر نمی کند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند اما دیر یا زود بحرانی پیش می آیدکه پارادایم را در هم می شکند و دگرش علمی به وجود می آید که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود می آورد و دوره ای جدید از علم آغاز می شود. کوهن تئوری جاری را پارادایم نمی نامد، بلکه جهان بینی موجود را که آن نظریه در قالب آن شکل گرفته و همه کاربردهایی که از آن حاصل شده است را پارادایم می نامد.
پارادایم علمی کوهن (1962 ) در کتاب ساختار انقلاب های علمی ، پارادایم علمی را چنین تعریف می کند: آنچه که مشاهده شده و مورد موشکافی قرار می گیرد . نوع سوالاتی که مورد پرسش قرار گرفته و ارتباط جوابها با موضوع بررسی می شود . چگونگی ساختارمند کردن این سوالات . چگونگی تهیه نتایج تحقیقات علمی . چگونگی اجرا و هدایت مطالعه تجربی و تجهیزاتی که باری اجرای مطالعه تجربی موجود است .
همیشه هر پارادایمی منتقدانی داردکه غالبا کنار زده شده یا نادیده گرفته شده اند . هنگامی که تعداد مخالفان به شکل معنا داری افزایش یافت، دیسیپلین علمی با نوعی از بحران روبرو می شود و در خلال دوره بحران ، ایده های جدید ( و بعضاً ایده هایی که قبلا ندیده گرفته می شدند) مورد توجه قرار می گیرند و سرانجام پاردایم جدیدی شکل می گیرد که پیروان خود را خواهدداشت و آنگاه نبرد بزرگ بین پیروان ایده جدید و قدیم روی می دهد . در این مواجهه طولانی انبوهی از اطلاعات تجربی و استدلالات علمی رد و بدل می شود. کوهن رویارویی ایده ماکسون با انیشتین (درباره حرکت نور) را به عنوان شاهد ارائه می دهد . نهایتا اینکه شواهد هر ایده توسط افراد الک می شود . البته گاهی مواقع زمان منجر به پیروزی یکی از ایده ها می گردد . کوهن در ا ین مورد جمله ای رااز ماکس پلانک نقل می کند .
« حقیقت جدید علمی با قانع شدن مخالفان و روشن کردن آنان غلبه نمی یابد، بلکه مخالفان سرانجام می میرند و نسل جدید نیز با ایده جدید پرورش می یابد » این اتفاق انقلاب علمی یا پارادایم شیفت است .
کوهن بر این باورد بود که تکامل تدریجی علم به سمت حقیقت نیست بلکه دستخوش انقلاب های دوره ای است که او آن را « تغییر پاردایم » می نامد.
مهم ترین عامل فلج کننده شیفت پارادایم ناتوانها در آگاهی از ماورای الگوی تفکر جاری است یک وجه مهم پارادایم کوهن این است که پارادایم ها مقایسه ناپذیرند پارادایم جدیدی که جایگزین قبلی می شود ، لزوماً بهتر از قبلی نیست ، زیرا معیارهای مقایسه ، به هر پارادایم بستگی دارد .
کوهن در مورد ساختار انقلاب های علمی می گوید « گذار موفقیت آمیز از یک پارادایم به دیگری به وسیله انقلاب الگوی معمول توسعه علوم در حال رشد است » .
تعریف الگو :
توماس کوهن ، « الگوها نمونه های قابل قبول تمرینات علمی می باشند ، نمونه هایی که در خود ، قانون ، تئوری ، کاربرد و ابزار را دارا می باشند . »
آدام اسمیت » الگو یک سری فرضیات مشترک است. الگو روشی است که با آن دنیا را تعبیر می کنیم و الگو دنیا را برای ما شرح می دهدو ما را در پیش گوئی عمل کرد آن یاری می دهد .
ویلیام هارمون « الگو همان روش ابتدائی درک ، تفکر ، ارزشیابی و عمل در کنار تصویری از حقیقت (علم)می باشد. الگو به عنوان درکی بی چون و چرا و تلویحی به علم نفوذ کرده و از طریق تجربه مستقیم به جای آموزش به نسل های بعدی منتقل می شود .
به عبارت دیگر الگوها نمونه های قابل قبول تمرینات عمل می باشند، نمونه هایی که در خود ، قانون ، تئوری ، کاربدر و ابزار را دارا می باشند .
« مدل »
برای مدل نیز تعریف هائی گوناگونی عرض نموده اند اما بیشتر مدل را با الگو یکسان دانسته اند .
تعریف مدل
مدل : مدل ، ساده شده دنیای واقعی است .
تعریف دیگر مدل : مدل ، یک سری اجزا و روابط بین اجزاء در دنیای واقعی را عنوان می کند.
مدل ایده آل :
مدل ایده آل : مدلی است که بتواند تمامی اجزاء یک سیستم و تمامی روابط اجزاء را مشخص کند .
در عمل چنین مدلی نمی توان داشت و اگر مدلی داشته باشیم که بتوانم تا 70 درصد روابط بین اجزاء را مشخص کند مدل خوبی خواهد بود ولی 100 درصد امکان پذیر نیست .
مزیت مدل :
1. دید روشن و شفاف نسبت به علم می دهد.
باعث می شود که پیچیدگی ها و زواای تاریک سیستم را از بین برود .
2. معماری و چارچوب سیستم مشخص می شود .
باعث می شود که بتوان زمان و نیروی انسانی مورد نیاز برای پروژه را تخمین زد .
3. ریسک را می توان مدیریت کرد . با بررسی موارد 1 و 2 می توان ریسک های سیستم را شناسایی و مدیریت کرد .
4. مستند سازی و رسیدن به قابلیت استفاده مجدد .
مدل سازی شما را وادار می کند که مستند سازی کنید . و تمامی این نتایج برای رسیدن به هدف و به معنای دیگر از دوباره کاری در پروژه ها جلوگیری می کند .
« نتیجه »
نظریه – نگره – تئوری مجموعه فرضیه ها و مفاهیم و سازه های اثبات شده اند نظریه ها به ما در درک علم کمک می کنند و پارادایم تصویر بنیادی (گسترده) از موضوع هر علم را به ما می دهد ، اما تفاوت پارادایم با الگو این است که اگر پارادایم منظور ریشه ای و اصلی هر علمی را به ما می گوید الگو تصویری عملی و کاربردی در واقع تصویری واقع بینانه از علم را به ما خواهدداد و دامنۀ الگو از پارادایم بسیار گسترده تر می باشد و علاوه بر علم نیز دنیا، حقیقت و فرهنگ را در بر می گیرد . مدل در واقع تمامی اجزاء یک علم را در بر می گیرد، مدل ساده شده دنیای واقعی می باشد البته حداکثر 70% روابط اجزاء را نشان می دهد در نتیجه به رویکرد می رسیم ، رویکرد یعنی طرز تفکر اینکه گفته اند « انقلاب مدل رویکرد در جهان را تغییر می دهد » نشان دهنده ارتباط مدل با رویکرد است در واقع این مدل ها هستند که بر روی رویکرد ها از جهان اثر می گذارند .
اگر ما نظریه را یک ساختار منظم از مفاهیم بدانیم و پارادایم را به نوعی سرمشق آن و مدل را ترکیبی از الگوها که سرانجام به تغییر رویکرد ما می انجامد گزاف نگفته ایم که:
فرضیه ¬ نظریه ¬ علم ¬ پارادایم ¬ سرمشق ¬الگو ¬ مدل ¬ رویکرد
1- هدف نظریه : تبیین و پیش بینی پدیده ها
2- هدف پارادایم : چارچوبی برای حل مسائل علمی در محدوده ای مشخص .
3- هدف الگو : تصویری از علم
4- هدف مدل : شناسایی الگوها و ساختارهای مشابه .
5- هدف رویکرد : داشتن باور ، عقیده و طرز تفکر مشخص
تعریف چارچوب نظری
چارچوب نظری تحقیق كه از آن با عناوین دیگری چون طرح نظری مسئله تحقیق،الگوی تبیینی تحقیق الگوی تبیینی نظری تحقیق و چارچوب مرجع یا چارچوب داوری نیز یاد شده، در گفتار صاحبنظران با عبارتهای متفاوتی تعریف شده است. میتوان این اصطلاح را با بیانی سادهاین گونه تعریف كرد: «چارچوب نظری تحقیق عبارت است از نظریهای كه از سوی پژوهشگر، مناسب با مسئلة پژوهش تشخیص داده شده و طبعاً توسط وی جهت تحلیل دادهها بر اساس اصول و قواعد آن نظریه، انتخاب شده باشد». با وجود این، مرور تعریفهای یكه پژوهشگران عرصة علوم اجتماعی برای چارچوب نظری تحقیق ارائه كردهاند، میتواند افق دید ما را به این موضوع وسعت بخشد، از این رو با مرور مواردی از تعریفهای ارائه شده در این زمینه، در پایان با یك جمعبندی، بحث خود را به پایان میبریم. اما نخست، مرور تعریفهای ارائه شده برای چارچوب نظری:
توجه:
برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.