توضیحات
عنوان فارسی: بررسی میزان کارامدی حفاظت از محیط زیست دریایی خلیج فارس در برابر آلودگی نفتی ناشی از نفتکش ها
- بخش اول: مقدمه و کلیات
- مقدمه
- طرح مسئله
- توسعه پایدار و محیط زیست
- منابع آلودگی در خلیج فارس و دریای عمان
- بخش دوم: بررسی ابعاد حقوقی آلودگیهای نفتی خلیج فارس
- مقدمه
- معاهدات و کنوانسیونهای بین المللی حفاظت از محیط زیست خلیج فارس
- کنوانسیون بین المللی درباره مسئولیت مدنی برای جبران آلودگی نفت سوخت کشتی
- کنوانسیون بین المللی آمادگی مقابله و همکاری در برابر آلودگی نفتی 1990
- کنوانسیون بین المللی مسئولیت مدنی ناشی از خسارت آلودگی نفتی 1969
- قوانین ملی در خصوص آلودگی ناشی از کشتیرانی
- قوانین ملی در خصوص آلودگی ناشی از فعالیتها در بستر دریا
- قوانین ملی در خصوص آلودگی دریایی ناشی از منابع خشکی
- قوانین ملی در خصوص آلودگی نفتی خلیج فارس ناشی از اکتشاف و استخراج
- قانون کنترل و جلوگیری از آلودگی نفتی 2005 انگلیس
- کنوانسیون 1954 مبارزه با آلودگی نفتی
- کنوانسیون مارپول
- کنوانسیون حقوق بین الملل دریاها 1982
- کنوانسیونهای منطقهای
- ماهیت مسئولیت ناشی از آلودگیهای نفتی دریایی
- تحلیل تئوری مسئولیت ناشی از آلودگی زیست محیطی
- قوانین کنوانسیون بین المللی درباره مسئولیت مدنی برای خسارت آلودگی نفت سوخت کشتی
- قوانین کنوانسیون بین المللی آمادگی، مقابله و همکاری در برابر آلودگی نفتی
- پروتکلهای مربوط به مبارزه با آلودگی ناشی از نفت و سایر مواد مضره
- بخش سوم: اقدامات زیست محیطی، نتیجه گیری و پیشنهادات
- اقدامات زیست محیطی
- کارساز بودن تدابیر حقوقی درباره آلودگی خلیج فارس
- نتیجه گیری
- پیشنهادات
- منابع
چکیده
خلیج فارس و دریای عمان از نظر وجود منابع عظیم نفت و گاز و شرایط خاص زیست محیطی و بـهره برداریهایی که از این محیط و منابع میشود به شکل مستمر در معرض خطراتی است که اهمیت خاصی دارد. حساسیت راهبردی آن و تنشهای سیاسی و نظامی و موضوعات اقتصادی، محیط زیست دریایی این منطقه را تحت تأثیر قرار داده و خلیج فارس و دریای عمان را به یکی از آلوده ترین مناطق دریایی تبدیل کرده است. خلیج فارس یکی از با ارزشترین زیست بـومهای آبی جهان است که با وجود متنوع ترین رویشهای گرمسیری و گونه های مختلف جانداران آبزی شرایط بسیار ویژهای دارد که محیط زیست آن را تبدیل به محیطی بسیار حساس و شکننده کرده است. این ویـژگی سبب شده است تا در دهههای پایانی قرن بیستم نظامهای مهم حقوقی برای حمایت گستردهتر از محیط زیست این منطقه در پی ایجاد تغییراتی برآیند. در این راستا افزون برحقوق خصوصی، حقوق عمومی و بینالملل نیز در این زمینه فـعال بوده است. با توجه به این واقعیت که اساساً به کارگیری مدیریت زیست محیطی در محیطی همچون خلیج فارس در چارچوب یک پیمان همکاری جمعی زیست محیطی ممکن است و تلاش کشورها به شکل انفرادی به نتیجه نخواهد رسید، همکاری در چارچوب یک کنوانسیون زیست محیطی باعنوان کنوانسیون همکاریهای منطقهای کویت در زمینه محیط زیست مورد نظر کشورهای این حوزه قرار گرفته است. باتوجه به اهمیت این محیط زیست دریایی، اگر ساز وکاری برای کنترل آلودگی وجود نداشته باشد، زمینه نابودی آن فراهم خواهد شد. در این تحقیق تلاش شده است تا با بررسی قوانین و مقررات و ساختارهای موجود در مورد مسئولیت دولتها و مدیریت مناسب در رفع آلایندهها در سطح منطقهای و بین المللی به شناسایی نقاط قوت و ضعـف آنها و نیازهای موجود پرداخته شود و برای برون رفت از این بحران راه حلهایی بیان شود.
بخش اول: مقدمه و کلیات
1-مقدمه
در سالهای اخـیر عوامل مختلفی چون افزایـش جمعیت، توسعه شهرنشینی، گسترش صنعت، استفاده نادرست از منابع طبیعی و موارد دیگری سبب بروز آلودگی شدید زیـست محیطی این منطقه شده است. زندگی صنعتی بشر امروزی بیش از هر پهنه آبی دیگر آثار مخرب خود را بر خلیج فارس نشان داده است. عـبور و مرور انـواع شنـاورها و تخـلیه مواد آلاینده آنها به خلیج فارس، تخلیه انواع مواد شیمیایی خطرناک از مهمترین عوامل آلودگی محیط زیست دریایی خلیج فارس هستند که تـوانستهاند در انـدک زمانی اکـوسیستم بی نظیـر آن را تا چهل و هفت بـرابر حد طبـیعی آلودگی، آلوده کنند و بدین وسیله آبزیان و موجودات آن را با خطر نابودی مواجه سازند. در قرن بیـستم پیشرفت در عرصههای مـختلفی هـمچون تکـنولوژی، صنـعت، حمل و نقل سبب تعرض روز افزون به این منطقه گسترده و در عین حال حساس شده است. هرچند نظامهای گوناگون مسئولیت مدنی موجود، برای جبران خسارت، راهکارهایی مقرر میکردند؛ اما شرایط ویژه این مورد سبب شده است تا در دهههای پایانی قرن بیستم نظامهای مهم حقوقی در پی ایجاد تغییراتی برای حمایت گستردهتر از محیط زیست برآیند. در این راستا افزون بر حقوق خصوصی، حقوق عمومی و بین الملل نیز در این زمینه فعال بوده است. محیط زیست موضوعی است که در چنـد دهه گذشته، بـه ویژه در چند سال اخیر، به تـدریج آگاهی بشر نسبت به آن و خطراتی که محیط زنـدگی آنان را تهـدید میکند، افـزایش یافته است. در همـین راستا انجـمنها، گـروهها و سـازمانهای طرفدار محیط زیست تـشکیل شدند و با تلاشی مستمر با علل و عوامل مخرب زیـست محیطی به ویژه در بعد جهانی به مبارزه برخاستند. آنها بیشترین فعـالیت خود را بر افزایش آگاهی ملتها در مورد حفاظت از محیط زیست پیـرامونشان و گاهی فـراتر از آن، حفظ زیست محیطهایی که میراث مشترک بشریت نام دارند، قرار دادهاند.
در این میان با وجود توجه کارشناسان محیط زیست و نیز وجـود چندین سند و سازمان منطقهای و بینالمللی، اجـماع حقوقی و دیپـلماتیک زیادی برای ایـفای تعهدات از سوی کشورهای ساحلی برای کنترل و کاهش این آلودگیها وجود ندارد. بررسی ابعاد حقوقی این مسئله، به ویژه بررسی مسئولیت بینالمللی کشورهای حوزه خلیج فارس در مقابله با این پدیده در پرتو تعهدات عرفی و قراردادی حقوق بینالملل محیطزیست، ناظـر به محـیطهای آبـزی ضروری است. درحال حاضر، بیشتر از 23٠ پیمان بینالمللی زیست محیطی وجود دارد که بیشتر آنها در سی سال گذشته بسته شدهاند؛ اما درست اجرا نشدن این پیمانها و سهل انگاری مجریان سبب شده است تا این پیمانها، تأثیر قابل توجهی نداشته باشند.
دریاها تنها به خاطر امکانات حمل و نقل آسانی که در اختیار بشر قرار دادهاند، اهمیت ندارند، زیرا دریا در اقتصاد جهانی و ادامه زندگی بشر نقش مهمی ایفا میکند که حمل و نقل دریایی بخشی از آن است. بهره برداری و استفاده منظم و با برنامه ریزی دقیق از منابع دریا، بایستی توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را نیز در برداشته باشد و این خود راهی برای رسیدن به توسعه پایدار محیط زیست دریایی میباشد. منطقه دریایی خلیج فارس و دریای عمان به مانند سایر اکوسیستم های دریایی دارای اهمیت فراوانی است و متأسفانه به علت بهره گیریهای زیادی که از آن میشود، به صورت مستمر در معرض مخاطراتی قرار گرفته و به علت شرایط اکولوژیک خاص، به طور طبیعی ظرفیت پخش، پراکندگی و خود پالایی آلودگیها در آن محدود شده است. منابع عمده آلودگیها در خلیج فارس متفاوتاند ولی مهمترین آلایندهای که این محدوده آبی را تهدید میکند، آلودگی نفتی ناشی از کشتی ها و فعالیت های نفتی می باشد، زیرا که خلیج فارس 57 درصد از منابع نفتی دنیا را در خود جای داده است و تقریباً 27 درصد از نفت جهان را تولید میکند. ظرفیت تولید نفت خلیج فارس در جهان تا سال 2000، 28 درصد بوده است که پیش بینی میشود تا سال 2020، به 33 درصد برسد. از سوی دیگر وقوع سه دهه جنگی که عبارت اند از، جنگ ایران و عراق (1988-1980 میلادی)، جنگ کویت و عراق (1991 میلادی) و جنگ عراق و آمریکا (2003 میلادی) و آتش سوزی های بزرگ که در منطقه رخ داد، نه تنها آسیب جدی به آبزیان و اکوسیستم آبی این منطقه وارد کرد، بلکه پاکیزگی هوای منطقه را نیز به خطر انداخت. دریاها در مقایسه با خشکیها اگر چه گستره وسیعی را در برمیگیرند اما دارای شکنندگی بیشتری به لحاظ زیستی هستند. به دلیل ماهیت فیزیکی آب، آلودگیها در دریاها به سرعت پخش میشوند. بویژه دریاهای حاشیهای و نیمه بسته دارای شرایط ویژهای در این زمینه میباشند. مهمترین مشکل جغرافیایی دریاهای حاشیهای و نیمه بسته عدم تبادل آب با گسترههای آبی اصلی است. به بیان بهتر فعالیتهای انسانی در کرانه این دریاها دارای بازتابها و پیآمدهای ناخوشایند زیست محیطی است که گستره وسیعی را از تغییر شکل ساحل گرفته تا از بین رفتن اکوسیستم دریایی، در بر میگیرد. گسترش آلودگیهای انسانی در پهنههای آبی نتیجه تلاش بشر برای دستیابی برای توسعه است. آسیب دیدگی محیطهای آبی از میزان توسعه یافتگی کشورها و مناطق پیروی میکند. به بیان دیگر کشورهای توسعه یافته در حفظ محیط از سایر کشورها موفقتر عمل میکنند. منطقه خلیج فارس مجموعهای از کشورهای در حال توسعه را در برمیگیرد که در سالهای اخیر تلاشهای زیادی را برای دستیابی به توسعه انجام دادهاند. حاصل تلاشهای آنها، اثرات زیانباری است که در چهره طبیعت منطقه قابل مشاهده است. تخریب محیط زیست کره زمین امروزه البته به یک مشکل جهانی تبدیل شده و تداوم تخریبها چشم انداز ناخوشایندی پیش روی بشر قرار میدهد. اگرچه در کنار تلاش برای پیشرفت، اقداماتی نیز در مقیاسهای ملی و بین المللی جهت حفاظت از محیط کره زمین صورت گرفته و دیدگاههایی چون توسعه پایدار مطرح شده تا شاید بین جریان توسعه صنعتی و محیط زیست یک نوع آشتی معنادار ایجاد شود اما همچنان تخریبها ادامه دارد و روند آنها از قدرت خود ترمیمی طبیعت سریعتر است. در حال حاضر هیچ عنصری از کره خاکی از گزند تخریبها در امان نیستند. بویژه سه عنصر بسیار حیاتی آب، خاک و هوا که در این روند آسیب جدی میبینند. در سالهای اخیر دفتر حفاظت محیط زیست سازمان ملل متحد بیشتر از گذشته وارد مسأله تخریب محیط زیست شده و نشستهای جهانی با شرکت کشورهای مختلف دنیا برگزار کرده است. ضعف بزرگ این نشستها عدم ضمانت اجرائی مصوبات آنها میباشد. چه در دهههای گذشته نیز کنوانسیونهایی چون کنوانسیون رامسر و کویت جهت حفاظت از گسترههای طبیعی با شرایط حاد تصویب گردیده بود اما این اقدامات قادر به اصلاح کلی روند توسعه صنعتی نبوده و محیط زیست جهان همچنان با چالشهای بزرگی روبروست.
1-2-کلیات
1-2-1-طرح مسأله
منطقه خلیج فارس با گستره آبی بیش از 200000 کیلومتر مربع و هشت کشور کرانه شامل ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان، به دلیل قرار گرفتن در محیط جغرافیائی ویژه از یک سو و دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز از سوی دیگر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به بیان دیگر در منطقه خلیج فارس شرایط طبیعی با مسائل انسانی در هم تنیده و باعث پیدایش خصلتهای خاص برای این منطقه شده است. وجود منابع قابل توجه هیدروکربنی در این منطقه باعث گردیده اقتصادهای بزرگ دنیا به آن نگاه ویژه داشته باشند. اهمیت زیاد این منابع توجیه مناسبی برای تدوین و اجرای راهبردهای قدرتهای بزرگ است که تاکنون به اجرا گذاشته شدهاند. به دلیل حاکم بودن شرایط طبیعی متفاوت بر گستره آبی و هم بر خشکیها، این منطقه از ظرفیت خود اصلاحی ضعیفی برخوردار بوده و زخمهای طبیعی بر پیکره آن باعث نابودی بیشتر زمینههای مناسب زندگی میگردد. وجود چنین محدودیتهایی البته از نگاه متخصصان و سازمانهای بین المللی دور نمانده، برای بهبودی وضعیت زیست محیطی آن تدبیرهایی اندیشیده شده است. اما بالاگرفتن فعالیتهای انسانی به شکلهای مختلف حتی تغییر چهره کرانهها باعث گردیده شرایط زیست محیطی خلیج فارس در وضعیت نگران کنندهای قرار بگیرد. تدوین مقرراتی ناقص برای حفظ این گستره آبی کارآمد نبوده و از توان لازم برای نگهداری این دریا برخوردار نیست.
1-2-2-توسعه پایدار و محیط زیست
محیط زیست در دو مفهوم به کار میرود. یکی مفهومی است که از علوم طبیعت ناشی میشود و در آن با جوامع انسانی با بینشی اکولوژیک برخورد میشود، یـعنی مجموعهای از پدیدههای طبیعی و تـعادل بدون نیروهای رقیب در طبیعت که زندگی یک گروه بیولوژیک را مقید میکند. مـفهوم دوم واژه محیط زیست از علوم معماری و شهرسازی ناشی میشود و در رابطه با تعاملی است که بین ساختمان به (مفهوم عام) و محیطی که در آن ایجاد میشود (محیط طبیعی یا مصنوعی) وجود دارد. حـفاظت از محیط زیست به ایـن معنا نیست که هیچ گـونه بهره برداری از طبیعت صورت نگیرد؛ زیرا در این صورت توسعه اقتصادی بی معنا خواهد بود؛ بـلکه مقـصود از حـفاظت، مدیریت صحیح بر چگونگی مصرف انسان است، به گونهای که هم بیشترین استفاده ممکن از منابع را برای نسل حاضر تأمین کند و هم ذخیره منابع را برای برآوردن نیاز نسلهای آینده نگهداری کند. به این دلیل، حفاظت هیچگونه تبـاینی با بهره برداری اصـولی از طبـیعت و توسعه اقتصـادی ندارد؛ بلکه با شکل بهره برداری از طبیعت ارتباط دارد.
رشد جمعیت جهان و رشد سریع فعالیت اقتصادی سبب فشار زیست محیطی بر تمام نظامهای اقتصادی و اجتماعی شده است. مشکلاتی مانند اثر گلخانهای و تغییرات آب و هوایی، تخریب لایه اوزون، بارانهای اسیدی، کاهش تنوع زیستی، آلودگی به مواد سمی و تخریب منابع تجدید پذیر و غیر تجدید پذیر، نشانههای روشن ناپایداری زیست محیطی است. فقر، اولین سبب تخریب محیط زیست در کشورهای درحال توسعه است. بنابراین توسعه و رشد در این کشورها در درجه اول باید با هــدف نابودی فقر صورت گیرد. در رشد اقتصادی پایدار کافی نیـست که مؤلفههای فقط اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. بلکه مؤلفههای وابسته به آن مثل آموزش، سلامتی، آب و هـوای پاک، زیبایی طبیـعت و دیگر ارزشهای غیراقتصادی که به نیاز انسانی و رفاه مربوط است؛ باید در نظر گرفته شود. یکی دیگر از مؤلفههای توسعه پایدار اقـتصادی تولید و مصرف پایدار است. تغییر الگوی تولید و مصرف به شکلی که استفاده کمتری از منــابع انجام شده، تولید بــیشتری به دست آید و مواد اضافی کــمتری ایجاد شود؛ اقتصاد را به پایداری نزدیکتر میکند. تجارت هم یکی از ابزارهای مهم اقتصاد، آثار نامطلوبی بر محیط زیست داشته است و باید به عنوان یک موضوع مهم مورد توجه قرار گیرد. تثبیت جمعیت جهانی در سطحی قابل تداوم، تأمین سلامتی همگانی، تأمین مسکن مناسب برای انسانها و آموزش و آگاهی عمومی مؤلفههای تشکیل دهنده توسـعه پایدار اجتماعی است. یعنی زمانی برنامههای توسعه در سطح اجتماعی، پایدار است که این عوامل در آن در نظرگرفته شود. رشد سریع جمعیت فقر را به دنبال دارد و تأثیر منفی متقابل میان جمعیت و محیط زیست به تنشهای اجتماعی میانجامد. تنها دست یافتن به یک تعادل میان جمعیت و ظرفیتهای زیست محیطی است که توسعه پـایدار اجتماعی را ممکن میکند؛ زیرا عامل جمـعیت با بسیاری از عوامل دیگر مانند الگـوهای مصرف، فـقر، بهداشت در ارتباط است. در اعلامیه کپنهاگ (نشست اجتماعی کپنهاگ 1995) بر توسعه اجتماعی تأکید شده است و در این مورد گفته شده است که توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و حفاظت از محیط زیست به یکدیگر وابستهاند و اجزای سازنده توسعه پایدار را شکل میدهند. توسعه فرهنگی بیشتر بر دو محور فرهنگهای بومی و ارزشهای اخـلاقی و توسعه، براساس فرهنگ هر منطقه تأکید میکند. در هر حرکت به سوی پایداری، باید یک اخلاق زیست محیطی غنی در نظر گرفته شود. فرایند توسعه در یک جامعه معمولاً باید همراه با افزایش مطلوبیت باشد، از این جهت رضایتمندی یا رفاهی که توسط افراد جامعه تجربه میشود، بسیارمهم است. عامل اصــلی مؤثر در افزایش رفاه، درآمد سرانه واقعی است. این مسئله تقریباً عام در کشورهای فقیر مصداق دارد. اگر چه بعضی معتقدند که در کشورهای غنی چنین موضوعی صادق نیست. عامل مؤثر دیگر در مطلوبیت یا رفاه، کیفیت کلی محیط زیست است. در یک جامعه درحال توسعه پایدار باید برای رفاه و آسایش محرومترین اقشار جامعه نسبت به رفاه کل جامــعه، ارزش بیشتری در نظر گرفت. چنانچه رفاه یک جامعه در مجموع بهبود یابد؛ اما شرایط اقشار محروم آن جامعه بدتر شود، میتوان ادعا کرد که چنین جامعهای در حال توسـعه نیست. آلودگی محیط زیست که بی توجهی به آن میتواند حیات بشر و بقای او را مورد تهدید و خطر جدی قرار دهد، موضوعی است که سازمانهای بین المللی، منطقهای و داخلی به آن توجه کرده است.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.