توضیحات
عنوان فارسی: بررسی رابطه بدبینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل
- گام دوم تعیین متغیرها
- گام سوم بیان مساله
- گام چهارم پیشینه ی تحقیق
- گام پنجم اهمیت مساله
- گام ششم بیان اهداف تحقیق
- گام هفتم بیان فرضیه های تحقیق
- گام هشتم تعیین طرح تحقیق
- گام نهم جامعه ی آماری
- گام دهم حجم نمونه و روش نمونه گیری
- گام یازدهم ابزار اندازه گیری
- پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ
- منابع فارسی
گام اول انتخاب موضوع
بررسی رابطه بدبینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل
گام دوم تعیین متغیرها
متغیر وابسته : در پژوهش های همبستگی متغیر وابسته را متغیر ملاک می نامند. رضایت زناشویی
متغیر مستقل : در پژوهش های همبستگی متغیر مستقل، متغیر پیش بین نامیده می شود. بدبینی و سبک های دلبستگی
متغیر تعدیل کننده : جنسیت- تحصیلات
متغیر مداخله گر: فشار رواني-محیط آزمون-طرز بیان پژوهشگر-نگرش آزمودنی-سبک تربیت آزمودنی-خلق و خو آزمودنی-شرایط اجتماعی آزمودنی- شرایط اقتصادی آزمودنی-تعداد فرزندان-بیماری-وضعیت شغلی آزمودنی.
متغیرهای مزاحم:ویژگی های شخصیتی-نوع روابط با همسر- ویژگی شخصیتی همسر
متغیر کنترل: مدت ازدواج-سن آزمودنی
گام سوم بیان مساله:
یکی از نهادهای مهم اجتماعی که به لحاظ اهمیت، نقش و کارکردهای مختلف، مورد توجه علمای مذهبی، اخلاقی و صاحب نظران تعلیم و تربیت، جامعه شناسی و روانشناسی قرار گرفته است، نهاد خانواده میباشد (بیابانگرد، 1381). لذا اهمیّت شناخت و بررسی عواملی که سبب قوام و استحکام این نهاد اجتماعی میگردند میتواند گامی مفید در راستای ارتقای سطح فرهنگ جامعه باشد. عوامل مختلفی بر استحکام و دوام خانواده تأثیر میگذارند که از جمله آنها رضایت بین زوجین است (حسینی، 1377).
اگر بخواهیم به اجمال اهمیّت خانواده را مورد بررسی قرار دهیم، لازم است که از دو منظر به آن توجه کنیم: نخستین جنبه از اهمیّت خانواده، اثری است که بر اجتماع بزرگتر یا به عبارت دیگر ساخت کلی از صاحبنظران ساختار جامعه را به ویژه در جوامع اقتصادی تابعی از ساختار خانواده میدانند (خداپناهی، 1374). از سوی دیگر، خانواده با توجه به اثری که بر سازندگی فرد دارد، مدنظر قرار میگیرد. آدمی در خانواده به دینا میآید، تمامی رفتارهای اولیه از جمله خندیدن، گریه کردن، غذا خوردن و… را در خانواده آغاز میکند و واکنشهای اعضای خانواده در جهت دادن به این رفتارها نقش مؤثری دارند. نیازهای زیستی، روانی، اجتماعیو عاطفی فرد در خانواده سر بر میآورند و با واکنشهای اعضای خانواده برآورده یا سرکوب میگردند و یا اینکه تعدیل میشوند. آدمی در خانواده الفبای اجتماعی شدن و فرهنگ پذیری را میآموزد و برای ورود به اجتماع بزرگتر آماده میشود. اگر خانواده بتواند نقش خود را در سازندگی فرد و اجتماع به خوبی ایفا نماید، به رشد، تحول و تکامل این دو کمک شایانی کرده است.
هرچه از عمر خانوادههای گسترده میگذرد و تبلور خانواده هستهای در جامعه بیشتر میشود، اهمیّت روابط بین اعضای خانواده، بخصوص زن و شوهر بعنوان ارکان اصلی خانواده واضحتر میگردد. به عبارت دیگر، یکی از مهمترین عواملی که بر بقاء و دوام و رشد خانواده اثر میگذارد، روابط سالم و مبتنی بر سازگاری و تفاهم بین اعضا به ویژه زن و شوهر است (افضلی، 1383). رضایت زناشویی یکی از مهمترین عوامل اثر گذار بر عملکرد خانواده میباشد. همه زوجها به دنبال آن هستند که از زندگی زناشویی خود لذت ببرند و احساس رضایت داشته باشند. رضایت زناشویی[1] عبارت است از احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر موقعی که همه جنبههای ازدواجشان را در نظر میگیرند (الیس[2]، 1989، به نقل از سلیمانیان، 1373).
بررسی عوامل مؤثر در رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیّت است که رضایت فرد از زندگی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب میگردد. وینچ[3] (1974، به نقل از معتمدین، 1383) دراین خصوص مینویسد که ارتباط با همسر جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است و نارضایتی زناشویی میتواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایتمندانه با بچه ها و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند. از آنجایی که رضایت زناشویی همسران در گرو پذیرش و اعتقاد به ارزشهای خاصی مثل نگرش مذهبی و برخی ویژگیها شخصیتی مانند خوشبینی و دلبستگی است، لذا این پژوهش در پی بررسی رابطه این دو متغیر، یعنی بدبینی و سبکهای دلبستگی[4] با رضایت زناشویی میباشد.
مارتین سلیگمن (1991) در مورد بدبینی در روابط زن و شوهر مطرح میکند که زوجهایی که دیدگاه بدبینانه دارند به میزان زیادی در معرض تسخیر هیجانی قرار دارند، کارهایی که همسرشان انجام میدهد آنان را عصبانی، ناراحت یا دلسرد میکند و هر کدام فکر میکند که همسرش به طور ذاتی نقایصی دارد که نمیتوان آنها را تغییر داد و همیشه به فلاکت منجر میشود (گلمن[5]، 1995، ترجمه پارسا، 1380). گلیزر و دیگران[6] (2003) به بررسی نقش خوشبینی در پیش بینی رضایت زناشویی 123 زوج پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که خوشبینی زوجین رضایت زناشویی آنان را پیش بینی میکند. مطالعه مکنالتی و کارنی[7] (2004) نیز مشخص کرد که انتظارات مثبت با رضایت زناشویی رابطه مثبت معنیدار دارد.
طبق تعریف بالبی[8] (1969) دلبستگی پیوند عاطفی کودک در حال رشد و مادر که مسئولیت اصلی در مراقبت از وی را بر عهده دارد میباشد. دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی میان افراد اطلاق میشود و در واقع افراد برای ارضاء نیازهای عاطفی خود به یکدیگر تکیه دارند. تصور محققان این است که دلبستگی ایجاد شده در دوران کودکی همچنان به مراحل بعدی زندگی تداوم مییابد و زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. منتهی در بزرگسال علاوه بر این که منبع دلبستگی ممکن است تغییر یابد دلبستگی به مادر گردد. همچنین، دلبستگی ماهیت متقابل دارد و هر دو شریک دلبستگی بعنوان منبع دلبستگی به یکدیگر عمل میکنند (به نقل از شریفی، 1379).
ازدواج، بستر تجربی تشکیل و تجربه پیوندهای عاطفی و پیوستها و گسستهای مستمری است که در چارچوب نظریه دلبستگی تبیین میشوند. ارزش تکاملی انسجام دلبستگی، از یک سو و پیوستگی ازدواج و رضایت زناشویی از سوی دیگر، به صورتی بنیادین پیوند عاطفی (دلبستگی) و رضایت زناشویی را به هم مرتبط میسازد (بالبی، 1969).
در خصوص ارتباط بین سبک دلبستگی ایمن[9] و رضایت زناشویی در مطالعهای بر روی 354 زوج، اندروز[10] و همکاران (1989) نشان دادند که سبک دلبستگی ایمن با سطوح بالاتر رضایت زناشویی همبسته میباشد. در عوض زوجهای نا ایمن سطوح پایینتر رضایت زناشویی را گزارش دادند (به نقل از شریفی، 1379). فینی و نالر[11] (1995) در پژوهشی به بررسی رابطه بین دلبستگی و روشهای حل تعارض و رضایت زناشویی پرداختند. نتیجه این تحقیق نشان داد که دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی زوجین همبستگی مثبت دارد. همچنین مذاکره دو جانبه درباره حل تعارضها، مهمترین عامل واحدی بود که رضایت از ازدواج را برای زنان و مردان پیش بینی میکرد.
بشارت[12] (2003) در مطالعهای نشان داد که زوجهایی که دلبستگی ایمن داشتند، وابستگی، اعتماد، تعهد و رضایت زناشویی بیشتری داشتند و زوجهایی که دارای سبکهای دلبستگی اجتنابی[13] و دوسوگرا[14] بودند مشکلات بیشتری در روابط زناشویی خود داشتند. مظاهری (1379) در یک بررسی بر روی 52 زن و شوهر ایرانی نشان داد که رابطه قوی و مهمی بین سبک دلبستگی، ساختار خانواده و همسازی زناشویی وجود دارد به نحوی که نشان دهنده اهمیّت دلبستگی زوجین بعنوان مؤلفهای مهم در شکل گیری روابط خانوادگی است.
با توجه به اهمیت رضایتمندی زوجین از زندگی زناشویی نمی توان اهمیت سبک های دلبستگی را در این مهم نادیده گرفت. بیشتر پژوهش هایی که در کشور ما در زمینه علل سست شدن پیوندهای زناشویی و نارضایتی زوج ها از زندگی زناشویی خود صورت گرفته بر متغیرهای کلان از جمله وضعیت اقتصادی، کاهش درآمد خانواده، بیکاری، سطح تحصیلات، مذهب و سن و چالش های فرهنگی- اجتماعی تاکید نموده اند. در حالیکه نقش این عوامل را در افزایش نارضایتی ها و ناسازگاری های زناشویی نمی توان نادیده گرفت. اکثر پژوهشگران از عوامل درون فردی یعنی صفات و ویژگی های شخصیتی که در درازمدت و بصورت پایدار رضایت زوج ها از زندگی مشترک را متأثر می سازد غفلت کرده اند با توجه به مسایل و مشکلاتی که امروزه زوجین در زندگی با آن مواجه اند و آمار روزافزون طلاق که بیشتر ناشی از عدم شناخت کامل خصوصیات یکدیگر و در نتیجه عدم تفاهم بین طرفین می باشد، در این پژوهش برآنیم تا بدانیم آیا بین بدبینی و سبک های دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل رابطه وجود دارد؟
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.