توضیحات
عنوان: تحقیق ارزش های فرهنگ بر جوامع
- مقدمه
- اقتصاد فرهنگ
- اقتصاد فرهنگ یا فرهنگ اقتصاد
- تأثیر اقتصاد بر فرهنگ بعنوان ابزار تحقق عینى
- تأثیر فرهنگ بر اقتصاد بعنوان محور جهتدهى اقتصاد
- پیدایش دو اقتصاد “الحادى و اسلامى” لازمه تأثیر فرهنگ بر اقتصاد
- عدم كارایى اقتصاد الحادى در جامعه و بالعكس
- ضرورت تأسیس اقتصاد اسلامى متناسب با فرهنگ اسلامى
- منابع
مقدمه
نگاهی به باورهای فرهنگی روستاییان مناطق مركزی ایران در مورد « آب » و مقایسه آن با همین باورها نزد دهقانان آلمانی، می تواند جالب و آموزنده باشد. پیشاپیش پیدا است كه جایگاه آب نزد مردمان ساكن در اقلیم خشك با جایگاه آب نزد ساكنان مناطق پرباران (اگر چنین جایگاهی وجود داشته باشد)، یكسان نیست. فرهنگ به عنوان یك فرآورده حاصل از زیست محیط و انسان پرورده شده در این زیست محیط، خاستگاه های عمیق اقتصادی دارد؛ نكته های ناپوشیده برای اغلب ما. اما فرهنگ نیز پس از شكل گیری و تنیده شدن اجزای آن در یكدیگر، همچون درختی تناور بر گستره های مختلف اقتصاد سایه می افكند و كاركردهای اقتصادی انسان و جامعه را زیر نفوذ و تأثیر خود می گیرد. آنقدر آشكار كه سیمای اقتصاد بسیاری از كشورها را با وجوه فرهنگی آنها توصیف می كنند؛ توسعه اقتصاد چین را حاصل قناعت چینی، پیشرفت های اقتصادی ژاپن را حاصل سختكوشی ژاپنی و شاید گاهی اوقات پس ماندگی برخی ملل را حاصل تنبلی ملی یا بی خیالی عمومی اعلام مى كنند. واقعیت این است كه فرهنگ و اقتصاد، رابطه ای علت و معلولی و دوسویه دارند. هر دو در مواردی علت و گاهی معلول دیگری هستند. اقتصاد همچون تراكتور، بسترهای موجود فرهنگ را شخم می زند و فرهنگ بذرهای تازه ای برای تغییر عملكرد اقتصاد می پاشد. توسعه بازار مصرف، عادات جدید پدید می آورد و عادات و رفتارهای فرهنگی تازه سفارش های نوینی را در مقابل اقتصاد قرار می دهد تا مسیرهای جدیدی را بپیماید. اما بسترهای سنگلاخ فرهنگی چه بر سر اقتصاد می آورد؟ آیا تراكتور اقتصاد در بسترهای سنگلاخ، توانایی آزاد كردن ظرفیت خود را به صورت شخم عمیق بسترهای فرهنگی دارد؟ رابطه دوسویه اینجا خود را به خوبی می نمایاند: اقتصاد، اسیر همراهی فرهنگ است. فرهنگ می تواند موتور توسعه اقتصادی را روشن یا آن را كم توان و خاموش كند. به باور برخی، فرهنگ زیربنا و تعیین كننده سیمای اقتصادی است، همان گونه كه همه چیز یك جامعه را زیر سلطه خود دارد. فرهنگ، نقطه شروع است.
در هر جامعه، همزمان با وجود سیاست های فرهنگی، سیاست های اقتصادی نیز درقالب برنامه هایی مدون و برای مدت زمانی خاص، تهیه می شوند. در ایران بخشی از برنامه ها و سیاست های اقتصادی كشور در قالب برنامه های بلندمدت، میان مدت و كوتاه مدت، در مجموع برای كل كشور و به منظور دستیابی به توسعه اقتصادی طراحی می شوند. بخشی از سیاست های اقتصادی نیز توسط مسئولان اجرایی، سیاستمداران و تصمیم گیران برای كشور و طی سال اتخاذ می شوند، اما لازم است در این مورد به یك مسأله توجه داشت و آن ارتباط و كنش میان سیاست های فرهنگی و اقتصادی است. در واقع به تجربه ثابت شده است، بدون توجه همزمان به این دو بخش و سعی در توسعه فرهنگی كشور، نمی توان به توسعه اقتصادی دست یافت. به عبارت دیگر، لازم است سعی شود از طریق ارتقای فرهنگ عمومی جامعه، به پیشرفت سیاست های اقتصادی مانند بهره برداری صحیح از منابع، اصلاح الگوی مصرف و… كمك بیشتری كرد. بر این اساس و در اثر ارتباط این دو حوزه، یعنی سیاست و فرهنگ، حوزه ای به نام اقتصاد فرهنگ شكل می گیرد.
اقتصاد فرهنگ
هر جامعه ای دارای سه بعد سیاست، فرهنگ و اقتصاد است كه این بخش ها در ارتباطی متقابل با هم هستند. فرهنگ مرحله ای است كه در آن، پذیرش نسبت به یك گرایش پیدا می شود. این پذیرش اجتماعی در سه سطح مطرح است:
1) پذیرش مفاهیم ارزشی: برای مثال، جامعه اسلامی، عفت و جهاد را ارزش و خلاف آن را ضدارزش می داند.
2) پذیرش مفاهیم نظری: به این معنا كه جامعه نحوه خاصی از ادراكات نظری و فلسفی را قبول دارد.
3) پذیرش مفاهیم كاربردی: برای مثال، پشتوانه صنعت در جامعه مجموع های از مفاهیم كاربردی است.
توجه:
- برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
- پس از خرید بلافاصله لینک دانلود فایل برای شما ایمیل خواهد شد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.