توضیحات

 عنوان فارسی: ارتباط ارتش و سیاست در امریکا

• مقدمه
• ساختار ارتش امریکا
• آغاز سلطه نظامی گری بر سیاست داخلی و خارجی امریکا
• میلیتاریسم امریکا
• حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آغازگر دوران جدید
• منابع

مقدمه

باوجود نقش فاتحان نظامی در سیاست داخلی و شکل گیری نظام های سیاسی تا قبل از جنگ جهانی دوم، مساله دخالت نظامیان در سیاست مورد توجه جامعه شناسان و صاحب نظران قرار نگرفت. تا اینکه هارولدلاسول در سال 1941 با طرح نظریه «دولت پادگان» زمینه بحث را فراهم آورد.[1] که به تدریج بر بسط و عمق آن افزوده شد و عرصه های جدیدی از نقش سیاسی نیروهای مسلح در احزا سیاسی وانتخابات، نهادهای قانونگذاری یا اجرایی مورد بحث قرار گرفت.

سابقه تاریخی دخالت در سیاست به طور منسجم به تاریخ تشکیل کلاسیک ارتش ها باز می گردد. فرماندهان نظامی همواره در طول مقاطع منختلف تاریخی درصدد به دست گرفتن قدرت و اداره امور کشور برآمده اند. نیروهای مسلح به دلیل ماهیت ترکیبی شان و در اختیار داشتن سلاح، یکی از قطب های نیرومند کشورها محسوب می شدند که این امر غالیاً ذهن مسئولان سیاسی را یه خود مشغول کرده و آنان را به اجرای اقداماتی جهت کنترل قدرت نظامیان واداشته است.

همانطور که هانتیگتون اذعان می کند به طور کلی مهمترین علتهای دخالت نظامیان د ر سیاست نه علل نظامی بلکه علل سیاسسی اند و این دخالت نه به ویژگی های اجتماعی و سازمانی دستگاه نظامی، بلکه به ساختار سیاسی و نهادی جامعه ارتباط دارد.[2] در حقیقت فقدان یا ضعف نهادهای سیاسی کارامد از مهمترین علل دخالت نظامیان در سیاست محسوب می شود.[3]

همچنین میزان سیاست زدگی نهادها و افراد نظامی به ضعف سازمان های سیاسی غیرنظامی و ناتوانی رهبران سیاسی غیر نظامی در مقابله با مسائل سیاسی عمده کشور بستگی دارد.[4]

قدرت ملی را عناصر مادی و معنوی تشکیل میدهند که از جمله عناصر مادی، دو عنصر قدرت اقتصادی و قدت نظامی است و عنصر معنوی را سیاست و دیپلماسی کشورها می دانند. بسیاری عقیده دارند که قدرت نظامی نه تنها یک وسیله برای بهبود وضعیت قدرت اقتصادی است، بلکه جانشینی برای یکدیگرند کما اینکه ژاپن از راه توسعه اقتصادی از داشتن قدرت نظامی قوی صرف نظر نموده است.

دبلیوکاتریج می گوید: قدرت نظامی نمادی از حیثیت ملی است که هر کشوری در صورتی که برای حیثیت خود احترام قائل باشد نمی تواند بدون آن به سر ببرد. ارتش به همراه پرچم، سرود ملی و سایر نمادها و در پاره ای از موارد خطوط هواپیمایی و خطوط کشتیرانی به منزله سمبل استقلال و پیشرفت یک کشور محسوب می شود.

در بسیاری از کشورها نیروهای مسلح به عنوان یک نهاد اجتماعی و سیاسی مهم تلقی می شود. قدرت نطامی مستلزم صرف نیروی انسانی و منابع صنعتی ریادی است و به همین دلیل است که وجود یک نیروی مسلح قدرتمند نشانه ای از پیشرفت علمی و صنعتی در آن کشور است.

ساختار ارتش امریکا

نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا با سه ملیون عضو از بزگترین نیروهای نظامی جهان به شمار می‌رود.شکل گیری آن به جنگ های استقلال آمریکا از بریتانیای کبیر (1775) باز می‌گردد. این نیرو تاکنون در جنگ های بزرگ ومهمی چون جنگ جهانی دوم،جنگ ویتنام،جنگ کره ،جنگ عراق و افغانستان حضور داشته است. ریاست این نیرو بر عهده رئیس جمهور آمریکا به عنوان فرمانده کل قوا و اداره آن برعهده وزیر دفاع آمریکا می‌باشد. بودجه این نیرو بالاترین بودجه در بین نیروی نظامی جهان و تشکیل دهنده نیمی از هزینه نظامی جهان می‌باشد. این نیرو دارای سه ملیون عضو می‌باشد که نیمی از آنان را نیروهای ذخیره تشکیل می دهند.[5]

ریاست این نیرو بر عهده رئیس‌جمهور آمریکا به عنوان فرمانده کل قوا است که از طریق وزارت دفاع سیاست‌های نظامی کشور تعیین می‌کند. وزارت دفاع یکی از بخش‌های دولت فدرال است که وزیر دفاع رهبری آن را بر عهده دارد. وزیر دفاع یک غیرنظامی و یکی از اعضای هیئت دولت است و شخص دوم در سلسله مراتب نظامی پس از رئیس‌جمهور محسوب می‌شود. برای هماهنگی فعالیت‌های نظامی با موازین دیپلماتیک نهادی به نام شورای امنیت ملی به عنوان یک ارگان مشورتی برای رئیس‌جمهور وجود دارد که رئیس آن مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور نامیده می‌شود. ستاد مشترک نیروهای مسلح هم یک شورای هفت نفره است که نقش مشورتی را برای رئیس‌جمهور و وزیر دفاع بازی می‌کند و تمامی اعضای آن (که شامل فرماندهان نیروی زمینی، دریایی، تفنگداران دریایی و نیروی هوایی هم می‌شود) به انتخاب رئیس‌جمهور و تأیید سنا برگزیده می‌شوند.

تمام اختیارات ارتش دردست رئس جمهور است و نهادهایی مانند شورای امنیت ملی و یا ستاد مشترک نقش مشاور را دارند و نمی توانند در برابر دستورات رئیس جمهور ایستادگی کنند.

ساختار ارتش نشان می دهد که ارتش تا چه حد در سیاست امریکا نقش دارد و بالاترین مقام سیاسی کشور ارتش را اداره می کند و در دستورات یا فرامینی که صادر می کند قانوناً هیچ کس نمی تواند از دستورات سرپیچی کند. ارتش و سیاست امریکا مانند یک کنف درهم پیچیده است که نمی توان آنها را از هم جدا کرد. بزرگترین سیاستمداران آمریکا، نظامیان کهنه کار هستند و نقش پر رنگی در سیاست های خارجی و داخلی امریکا دارند.

 توجه:

• برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
• لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.