توضیحات
عنوان فارسی: وجه مشترک موسیقی اسلامی و موسیقی غربی
- مقدمه
- وجه مشترک موسیقی اسلامی و موسیقی غربی
- نتیجه گیری
- منابع
مقدمه
تا حدود 50 سال پیش، وقتی یک نوازندهی ایرانی شور مینواخت و مثلاً شور سُل را اجرا میکرد، یک غربی از فهم آن عاجز بود و خیال میکرد که نوازندهی ایرانی نت لابمول (lab) را بهاشتباه مینوازد (و به اصطلاح اهل موسیقی، آن را قدری کمتر از ارتفاع صوتیاش اجرا میکند)؛ در حالی که اصلاً نت لابمول در میان نبود و نوازندهی مزبور برای افادهی دستگاه شور، نت لاکُرُن را بهجای آن مینواخت. از آنجا که طی 50 سال اخیر، ارتباط ملل افزایش یافته است، غربیها نیز موفق شدهاند تاحدی فواصل ربعپردهای را درک کنند. وسائل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، گرامافون و ضبطصوت، که تازگی سیدی و اینترنت هم به آنها اضافه شده است، موجبات این آشنایی را فراهم آوردهاند. این آشنایی از دو جهت صورت پذیرفته است. یکی از این جهت که مردمان مغربزمین حالا بهمراتب بیش از گذشته، با فرهنگ ملل مشرقزمین آشنا شدهاند که بیتردید انس و الفت با موسیقی شرقی را نیز در پی داشته است؛ و دیگر اینکه رفتن نوارها و صفحات و سیدیهای موسیقی شرقی به مغربزمین مستقیماً موجب شده تا آنها با این نوع موسیقی بیشتر آشنا شوند. حال دیگر این ارتباط تا به آنجا رسیده است که آهنگها به صورت دوزبانه (یا حتی چندزبانه) اجرا میشوند و فرهنگ موسیقایی هر زبان نیز در اینگونه آهنگها مورد استفاده قرار میگیرد.
وجه مشترک موسیقی اسلامی و موسیقی غربی
شايد درك همسانی موسيقی اسلامی و موسيقی غرب برای هر شنونده ای ناممكن و تفاوت آن بسيار زياد و محسوس جلوه كند، در حالی كه پيش از پايان سده دهم ميلادی تفاوت فاحشی ميان آن دو نبوده است . هنگامی كه اختلاف موسيقی شرقی و اروپايی اندك بود، دوره ای بوده است كه هر دو مكتب مقياس فيثاغورس را به كار می بستند و از سبك يونان و سوريه استفاده می كردند. نكته جالب توجه اين است كه موسيقی اسلامی وزن و گام مشخصی داشت كه همين روند در موسيقی مغرب تأثير گذاشت.
آنچه مسلم است پيش از ظهور اسلام موسيقی اعراب تحت تأثير موسيقی ايران و روم شرقی قرار داشت كه هر دو مقياس فيثاغورس را به كار می بردند. حجاز در آغاز ظهور اسلام به علت موقعيت سياسی موسيقی خاصي داشت .
بعدها اعراب روش جديدی را كه متأثر از موسيقی ايران و روم بود به آن اضافه كردند . در حقيقت اخذ ا ين روش موجب متروك شدن موسيقی ملی اعراب نشد؛ بلكه امكانات جديدی به آن اضافه كرد و با توجه به تغييرات تازه ای كه در اوزان موسيقی پيدا شد، اسحاق موصلی، گامهای فيثاغورس را دوباره متداول كرد . اين روش تا زمان اصفهانی ادامه يافت و آثار ارسطو، اقليدس و بطلميوس ترجمه شد . چنان كه از كتابهای اصفهانی، كندی و اخوان الصفا برمی آيد سبك موسيقي ايران، عرب و روم با يكديگر اختلاف داشته است.
زرخريدی به نام سعيدبن مسجع نخستين مسلمان مكه بود كه نيكو آواز می خواند و علاقه فراوانی به موسيقی داشت. هنگامي كه امويان شهر مكه را در زمان عبدالله بن زبير محاصره كردند، سعيد در ميان بناهايي كه عبدالله از ايران برای تعمير خانه كعبه آورده بود مشغول به كار بود . از آنجا كه بناها طبق عادت معمول در زمان كار زير لب زمزمه می كردند و آوازمی خواندند، سعيد، با علاقه ذاتی، اين هنر را از ايرانيان آموخت و سپس با مسافرت به شام و ايران، آهنگهای ايرانی و رومی را فرا گرفت و به عربستان بازگشت و الحانی مطابق ذوق اعراب ابداع كرد .
پس از وی، موسيقی دانان مسلمان در تكميل اين هنر كوشيدند و به موازات آن كه تجمل و رفاه، در اواخر دولت اموی و اواسط حكومت عباسی ، گسترش می يافت، علم و هنر موسيقی هم پيشرفت می كرد؛ افراد مشهوری مانند ابن سريج، غريض، حكم الوادی، معبد، خليج بن ابی العوراء، سياط، نشيط، عمرالوادی، ابراهيم موصلی و سرانجام پسر ابراهيم، اسحاق موصلی در شمار آوازخوانان و آهنگ سازان اين دوره بودند . همچنين جمیله، حبابه، سلامه و عقيله از نامی ترين زنان آوازخوان اين دوره بودند.
موسيقی دانان مسلمان، افزون بر اختراع آلات موسيقی جديد و ساختن آهنگهای تازه، كتابهايی نيز در علم موسيقی تأليف كردند . خلفای اسلام در ترويج و تكميل موسيقی كوشش می كردند و سعی آنها بر اين بود كه آوازخوانان، اديب و دانش آموخته باشند . اسحاق موصلی ، آوازخوان مشهور دوره عباسی، افزون بر موسيقی، از علم فقه وصرف و نحو و لغت نيز آگاهی داشت يا زرياب آوازخوان ازعلم هيئت اطلاع كامل داشت . موسيقی دانان، افزون بر امتيازاتی از قبيل صله و انعام و تيول، حقوق ماهانه داشتند، چنان كه موصلی ماهی ده هزار دينار از هادی، خليفه عباسی، حقوق دريافت می كرد. زرياب آوازخوان، همين كه از عراق به اندلس عزيمت كرد، امير عبدالرحمان شخصا از وی استقبال كرد.
در سده نهم هجری سبك موسيقی خراسانی و فارسی متداول شد . سپس صفی الدين عبدالمؤمن ارموی بحر و مقياس جديدی را ايجاد كرد و در اواخر قرون وسطا، وزن تازه ای مورد توجه قرار گرفت كه هنوز هم ميان مسلمانان مشرق متداول است . بی ترديد، موسيقی عربی و اسلامی تحت نفوذ موسيقی ايران و روم شرقی و مورد قبول خود عربها بود . ناگفته نماند كه ايران و روم شرقی نيز متقابلاً از موسيقی اعراب متأثر شده اند. آنچه مسلم است كتاب الف ليل و ليله به خوبی نشان مي دهد كه موسيقی نزد مسلمانان و ايرانيان چه اهميتی داشته است وبرای هر موضوع خانوادگی، اخلاقی، عاطفی و اجتماعی، موسيقی مخصوصی وجود داشته است . مسلمانان همواره به آواز، بيش از اصوات آلات موسيقی، اهميت می دادند، زيرا عده ای معتقد بودند كه اسلام موسيقی را منع كرده است.
مهم ترين آلات موسيقی متداول عبارت بود از عود، رباب، قانون، ني، دف و طبل؛ در حقيقت اين آلات در اركسترهای كوچك به كار می رفت، ولی در موزيكهای نظامی يا اجتماعات بزرگ از سرنا، بوق، سنج، دهل و غيره استفاده می شد. با آنكه عده ای به كاربردن آلات موسيقی را خلاف شرع می دانستند، ولی مردم به نفوذ معنوی موسيقی پی برده بودند . غزالی معتقد بود كه گو ش دادن به موسيقی بسيار سودمند است و در رساله مربوط به موسيقی خود، هفت دليل آورده كه خواندن قرآن با آواز تأثيرش بی اندازه نيرومند است . در جايی از كتاب الف ليل و ليله آمده كه موسيقی برای عده ای غذا و برای عده ای ديگر دواست . گفتنی است كه ملل اسلامی بر اين باور بودند كه موسيقی در معالجه امراض نيز مؤثر است و حتی برخی از حيوانات تحت تأثير آهنگهای موسيقی قرار می گيرند و عرفا را عقيده بر آن بود كه پيوستگی تأثير روحانی موسيقی بر روح، امری ازلی است و هنگام استماع موسيقی، بار ديگر كلام حق را می شنوند.
توجه:
- برای دانلود فایل word کامل ترجمه از گزینه افزودن به سبد خرید بالا استفاده فرمایید.
- لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.