توضیحات
عنوان: نقد و بررسی چندین مقاله
- مقاله:
- پیشگامی هویت های سیاسی نوپدید در بهار عربی
- مقاله
- طبقه موقعیت اجتماعی و حزب: تغییر چهره ی اسلام سیاسی در ترکیه و مصر
- مقاله
- تئوری جنبش اجتماعی و حامی گری موسسه های اجتماعی اسلامی و طبقه متوسط در مصر، اردن و یمن.
- مقاله
- میانه روی احزاب مذهبی: محدودیت های انتخاباتی، تعهدات مذهبی و ظرفیت های دموکراتیک احزاب مذهبی در اسرائیل و ترکیه
- مقاله
- دموکراسی چیست؟ وعده ها و خطرات بهار عربی
- منابع
مقاله:
پیشگامی هویت های سیاسی نوپدید در بهار عربی
نویسنده مقاله به مسئله انقلاب دموکراتیک و احیای مذهبی می پردازد و در خلال بررسی اش نگاهی به موارد موجود در قرن بیستم می اندازد که مذهب و سیاست های رادیکال با هم در تعامل بودند و نتایج کاملا متفاوتی با هم داشتند.
جنبش های انقلابی در کشورهای عربی به عنوان حرکتی جامع بر مبنای تحکیم امر دینی و گفتمان دینی تحلیل می شود . این حرکت اجتماعی دارای شاخص های برجسته ای در قالب بیداری اسلامی است که بررسی آن منتج به ارائه ادبیات جدیدی در این باره می شود . در واقع، موج اول النهضه در قالب اصلاحات سیاسی و دینی در جوامع مسلمانان به رهبری فکری جمال الدین اسدآبادی شروع شد. موج دوم؛ درقالب انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) نضج گرفت و موج سوم که ادامه موج دوم این رویداد مهم محسوب می شود، بدون رهبران کاریزما و به صورتی اجتماعی با نمادها و مطالبی مشخص به منصه ظهور رسید. بدین ترتیب فرضیه اصلی این مقاله این گونه است که بیداری اسلامی به ویژه در تونس توانسته الگویی مناسب برای سایر جنبش های میانه رو در جهان عرب تبدیل شود. مشارکت فعال در عرصه سیاسی و حتی پذیرش شکست در رقابت های انتخاباتی رویه ای جدید برای نیروهای اسلامی است
از لحاظ مفهومی، دین به طور عمیقی با خصوصیات روحی انسان و فرهنگ ارتباط برقرار میکند. البته، فرهنگ به مفهومی گسترده اطلاق میشود که امر دینی و آداب و رسوم دینی را نیز شامل میشود. فرهنگ به طور کلی شاید نتواند بخش کامل معنایی خود، یعنی دین را معرفی کند. دین، ارزشها، آرمانها و تصور ما از زندگی و پرسش هایی است درباره یافتن هستیمان با ترسما از فناپذیری، دغدغه های ما برای آن که چه چیزی حق است و چه چیزی از خطا حکایت دارد. دین سخن از آرمانهایمان برای تولد ارزشهای اخلاقی و اجرای آن حول ساخت موجودیت سیاسی و اجتماعی است. دین پرسش در مورد کمال روحی حول زندگی روزمره و برداشت ما از جامعه، روابط با شهروندان و سرانجام برداشت ما از شکوه خلقت[1] را شکل میدهد (ابراهیمی، 1389: 31 ). دین همانطور که گیدتز می گوید :«به مثابه یک سامانه فرهنگی است، به این معنا که این مفهوم، حوزه فرهنگ و جامعه را معنا و شکل می بخشد و تا حد زیادی رفتارها و کنشها را جهت دار میکند.( Greetz, 1973: 89)
به عنوان مثال برای انقلاب دموکراتیک و احیای مذهبی، می توان حزب النهضه تونس را مثال زد که در زیر به برسی آن پرداخته می شود:
رویکرد عملگرایانه حزب نهضت، در انتخابات 2014 مجلس ملی این کشور مسیری جدید در راه بیداری اسلامی پدید آورده است. آنها برخلاف اخوان المسلمین مصر به قدرت نچسبیدند. به عبارت دیگر، منافع ملت و کشور را بر منافع حزب و ایدئولوژی خود مقدم شمردند. حزب نهضت ضمن اینکه با اعتراف به شکست خود در انتخابات 2014 و تبریک گفتن پیروزی به حزب رقیب، یک سنت کم سابقه را در کشورهای خاورمیانه به جای گذاشت، گامی محکم در راستای تقویت پایه های دموکراسی نوپای تونس برداشت.
یک حزب اسلامگرا با این اقدام خود در عمل نشان داد که اسلام سیاسی تنها و بهترین گزینه برای حکمرانی در کشورهای عربی نیست، اسلام سیاسی میتواند در کنار اشکال دیگر حکمرانی مطرح و در معرض رأی مستقیم مردم قرار گیرد. در واقع حزب نهضت یک چهره تازه از اسلام سیاسی عرضه کرد و همزمان با این عملکرد خود، امید آنهایی را که نزدیک به چهار سال پیش در سال 2011 برای دستیابی به آینده ای بهتر آغاز کردند، زنده نگه داشت؛ اگر چه این امید در دیگر کشورهای بهار عربی کم شده است.[2]
النهضه سوم که سویه ای اسلامی دارد و تحت عنوان بیداری اسلامی ازآن یاد می شود ؛ در واقع به موج النهضه اول به ویژه النهضه دوم بر میگردد، لذا این جریان تکمیل کننده دو موج پیشین با ماهیتی عربی تفسیر میشود. از این رو ذات بیداری اسلامی که از انقلاب اسلامی نشأت می گیرد، تمدن غربی را به چالش میکشد و این بسیار مهم است ، به همین خاطر است که نظریه پردازان غربی هیچگاه نمیخواهند تحولات منطقه را در بستر نظریه بیداری اسلامی تحلیل کنند و همواره آن را در چارچوبهای خودشان مورد تحلیل قرار میدهند.
« بیداری اسلامی یعنی حالت برانگیختگی و آگاهی در امت اسلامی که اکنون به تحولی بزرگ در میان ملتهای این منطقه انجامیده و قیامها و انقلابهایی را پدید آورده که هرگز در محاسبهی شیاطین مسلط منطقهای و بینالمللی نمیگنجید؛ خیزشهای عظیمی که حصارهای استبداد و استکبار را ویران و قوای نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است. شک نیست که تحولات بزرگ اجتماعی، همواره متکی به پشتوانههای تاریخی و تمدنی و محصول تراکم معرفتها و تجربهها است. در ۱۵۰ سال اخیر حضور شخصیتهای فکری و جهادی بزرگ جریانساز اسلامی در مصر و عراق و ایران و هند و کشورهای دیگری از آسیا و آفریقا، پیشزمینههای وضع کنونی دنیای اسلامند.»[3]
قیامهای عربی سالهای 2011 تا 2013 ریشه در عوامل بلندمدت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی كه موجبات نارضایتی عمیق مردم در این كشورها را شده اند و بستری را فراهم آوردهاند كه هرگاه شرایط مناسب فرا رسد به شكل بحرانهای غیرمنتظره ظاهر خواهد شد. اما شكست برخی از قیامها و پیروزی برخی دیگر مشخص میكند كه آنچه سبب فعال شدن این عوامل دراز مدت میشود عوامل كوتاهمدت است. ریشه های بلندمدت به خودی خود به بروز انقلابات نمی انجامند. عوامل كوتاه مدت تعیین كننده ی پیروزی یا شكست این انقلابات بوده اند.
یك عامل تعیین كننده در سرنوشت قیامها در كوتاه مدت، مدیریت سیاسی بحران و نحوه ی بهره جویی حاكمان از تاكتیكهای مناسب اقتصادی و سیاسی در مقابله با آن بوده است. عقب نشینی یا مقاومت به موقع و بهره گیری از تركیب مناسبی از اعطای امتیاز و اعمال اجبار از اهمیت بسیار برخوردار بوده است. به نظر میرسد كه دولتهای عربی آنگاه كه از شوك غافلگیری بن علی به در آمدند، به تدریج راه مواجهه با بحران را از یكدیگر آموختند. احتمالاً به همین دلیل بود كه با گذر زمان، رژیمها مدت زمان بیشتری هم در برابر خیزشها مقاومت كردند. بن علی كمتر از یك ماه پس از خودسوزی بوعزیزی و تظاهرات ناشی از آن ) 18 دسامبر 2010 تا 14 ژانویه 2011 ( سقوط كرد و مبارك فقط 18 روز )از 25 ژانویه 2011 تا 11 فوریه 2011 ( در برابر تظاهرات مردمی دوام آورد. اما 9 ماه )از آغاز تظاهرات در 15 فوریه 2011 در بنغازی تا قتل قذافی در 20 اكتبر 2011 ( گذشت تا مخالفان قذافی بتوانند او را سرنگون كنند و عبدالله صالح بهمدت 13 ماه )از آغاز نخستین تظاهرات بزرگ در 27 ژانویه در صنعا تا استعفای رسمی در 27 فوریه 2012 ( در برابر مبارزه جویی مخالفان مقاومت كرد.[4]
حرکتها و خیزشهای اخیر در شمال آفریقا و منطقه خاورمیانه که به «موج بیداری اسلامی» معروف شده است، امیدهای زیادی در کشورهای عربی – اسلامی و در بین مسلمانان برای ادامه زندگی عزتمندانه و آزادانه ایجاد کرده است تا در سایه این بیداری و هوشیاری اسلامی به خودباوری برسند و به دین، کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود مباهات کرده و در راستای ایفای نقش طبیعی و اسلامی خود به عنوان بهترین امت برای جهان اسلام تلاش کنند.
بازیافت هویت اسلامی و بازگشت به جامعه برخاسته از آیین و ارزشهای الهی و اسلامی، احساس امید نسبت به آینده، دفع شر عوامل بیگانه و وابسته به نظام سلطه از جمله ثمرههای بیداری اسلامی است که مردم مسلمان منطقه را در استمرار تداوم حرکتها و جنبشها همواره در صحنه بیداری سرحال و شاداب نگه خواهد داشت. درعین حال تجربه نشان داده است که بسیاری از شکستها و ناکامیها در حرکت های اجتماعی مسلمانان ناشی از غفلت آنان از آفتها و چالشهای پیش رو در عرصه داخلی و خارجی است که اغلب با برنامه ریزی حساب شده از سوی استکبار جهانی دنبال میشود.
توجه:
برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.