توضیحات
عنوان: تاثیر فرهنگ های بیگانه بر جامعه ی میزبان
- مقدمه
- تعریف فرهنگ پذیری
- زمینه های فرهنگ پذیری
- متغیرهای فرهنگ پذیری
- اشکال و پیامدهای فرهنگ پذیری
- اثرات فرهنگی گردشگری
- اثرات مثبت فرهنگی گردشگری
- اثرات منفی فرهنگی گردشگری
- نتیجه گیری
- منابع و مراجع
مقدمه
سریعترین بخش اقتصادی در حال رشد کشورهای توسعه یافته در طول سال های گذشته، بخش خدمات بوده است. از بزرگترین بخش های صنعت خدمات، اگرچه به طور زیادی به عنوان یک بخش مستقل در این کشورها شناخته نشده است، بخش گردشگری و مسافرت است. بر اساس گزارش سالیانه سازمان جهانی گردشگری[1]، تعداد 983 میلیون گردشگر در سال 2011 به سراسر جهان سفر نموده اند. این آمار در مقایسه با سال 2010 که تعداد گردشگران ورودی 940 میلیون نفر بوده است، نشان دهنده نرخ رشد 6/4 درصد نسبت به سال گذشته است. درآمد ارزی حاصل از گردشگری بین المللی در سال 2010 معادل 928 میلیارد دلار آمریکا بوده که در سال 2011 رکورد جدیدی را ثبت کرده و به 1030 میلیارد دلار آمریکا رسیده است و طبق پیشبینی این سازمان تعداد گردشگران در سال 2030 به 8/1 میلیارد نفر خواهد رسید [1].
قطعا مسافرت و گردشگری یک بخش اصلی از اقتصاد جهانی است که دارای توان بالقوهای در ایجاد رشد و توسعه اقتصادی به صورت بین المللی است. یک بخش مسافرت و گردشگری در حال رشد در زمینه استخدام تاثیرگذار است، درآمد ملی را افزایش می دهد و می تواند تراز پرداخت ها را متعادل کند. بنابراین، این بخش به عنوان یک نیروی محرك در جهت رشد و شکوفایی است و به طور خاص در کشورهای در حال توسعه می تواند نقش اصلی در کاهش فقر داشته باشد [2].
پیامدهایی که از توسعه گردشگری نشات می گیرند، معمولا به سه گروه تقسیم می شوند: اول، تاثیرات اقتصادی؛ شامل درآمد مالیاتی، افزایش فرصت های شغلی، درآمد اضافی، فشار مالیاتی، تورم و بدهکاری حکومت محلی. دوم، تاثیرات اجتماعی- فرهنگی شامل تجدید حیات صنایع دستی و رسوم سنتی، افزایش ارتباطات و درك متقابل فرهنگی، افزایش نرخ جرم و تغییرات در فرهنگ سنتی. سوم، تاثیرات زیست محیطی؛ شامل حفاظت از پارك ها و حیات وحش، تخریب حیات وحش، شلوغی و آلودگی صوتی، آب و هوا، خرابکاری و ریختن زباله [3]. توسعه صحیح گردشگری می تواند منجر به افزایش درآمد ساکنین شود، به تولید ناخالص ملی و یا تولید داخلی کمک کند، ایجاد اشتغال به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم کند، کمک به درآمدهای دولت و همچنین تاثیر ضریب افزایش در جامعه مقصد نیز شایان ذکرند. یکی از منافع توسعه گردشگری با آن که قابل اندازه- گیری نیست، این است که به توجیه و پرداخت برای ایجاد تسهیلات حمل و نقلی، خدمات و سایر زیربناها که مورد استفاده کل جامعه هستند، کمک می کند. بعلاوه یک سود عمومی مهم این است که گردشگری می تواند به عنوان کاتالیزوری برای گسترش و توسعه سایر زیربخش های اقتصادی خدمت کند [4].
از طرف دیگر گردشگری ای که به صورت نامناسب برنامه ریزی و توسعه یافته باشد، می تواند مشکلاتی را به وجود آورد. تقاضا در گردشگری ممکن است با نیازها و تمایلات ساکنین بومی یک منطقه در تضاد قرار گیرد [5]. چنانچه گردشگری به علت پرداخت دستمزدهای بالا و عرضه شرایط بهتر کاری تعداد بیش از اندازه نیروی انسانی از سایر بخش های اقتصادی به خود جذب کند، ممکن است انحراف های اشتغالی ایجاد شود. در ناحیه هایی که گردشگری به سرعت در حال توسعه است، ممکن است قیمت های محلی زمین و برخی از کالاها و خدمات متورم شود، این وضعیت بار سنگین مالی بر دوش ساکنین می گذارد. موفقیت هر نظام اقتصادی به فراهم آوردن سطح زندگی قابل قبولی برای مردم وابسته است [6].
در نقاطی که گردشگری در حال رشد است اثرات فرهنگی- اجتماعی مثبت و مهم جهانگردی در جوامع محلی و بومی عبارت است از: خودکفائی و تقویت اقتصاد محلی، احترام بیشتر به جامعه محلی و فرهنگ آنها به ویژه زمانی که شناسایی بین المللی و ملی در بین است، سرمایه گذاری مجدد توریستی در منابع فرهنگی، تقویت تداوم سنت های فرهنگی، افزایش میزان درك و مدارا بین فرهنگ ها به ویژه از طریق اجرای موسیقی، عرضه منابع و هنرهای محلی، نوع زندگی بومی، مسکن و سایر تجربیات زندگی. از طرفی دیگر محرومیت از برخی مزایای رفاهی برای جامعه میزبان، به ویژه در فصول مسافرتی سال، فشار تقاضا برای منابع کمیاب، وابستگی بیش از اندازه مناطق میزبان به جهانگردی، رفتار نامناسب و عدم حساسیت فرهنگی گردشگران، فعالیت های نامناسب شامل: استفاده از مواد مخدر، سواستفاده از زنان و کودکان، عدم توازن منافع و سود اقتصادی که برای مناطق همجوار تنگدستی به بار می آورد، میتواند از تاثیرات منفی اجتماعی- فرهنگی گردشگری باشند [7].
- تعریف فرهنگ پذیری
فرهنگ پذیری، پدیده ای است که در اثر تماس کم و بیش پیوسته، میان دو یا چند گروه فرهنگی متمایز روی میدهد و در فرآیند آن، یک گروه، عناصری از فرهنگ گروه یا گروه های دیگر را گرفته و با عناصری از فرهنگ خود، جایگزین، ترکیب یا در آن هضم میکند؛ بنابراین، فرهنگ پذیری، انگاره ای از دگرگونی است که در آن درجه ای ازهمگرایی بین دو فرهنگ پدید میآید. البته نه به این معنا که شباهتها بر تفاوتها رجحان مییابند، بلکه تنها به این معنا که دو فرهنگ، بیش از زمانی که با هم در تماس نبودند به یکدیگر همانند شدهاند [8].
- زمینه های فرهنگ پذیری
برخورد فرهنگی بین اقوام و ملل و فرهنگ پذیری آنان از یکدیگر، پدیده دیرین و پرسابقه ای است که همواره در تاریخ فرهنگها حضور داشته است؛ اما زمینههای تلاقی فرهنگی و بستری که فرهنگ پذیری در آن روی میداده است در گذر اعصار و قرون دگرگون شده است. مهم ترین این زمینهها عبارتند از : برخورد و اشغال نظامی، استعمار، نظام های اجتماعی- سیاسی (استعمار نو)، مهاجرت های بین المللی، محتوای نظام آموزشی و رسانه های فرامرزی. همچنین سازمان ها و بنیادهای منطقه ای و فرامنطقه ای، مسابقات ورزشی، صنعت توریسم، روابط بازرگانی، سیاسی و فرهنگی کشورها، همجواری، اشاعه و … از دیگر زمینههای برخورد فرهنگی و فرهنگ پذیری به شمار میروند [8].
- متغیرهای فرهنگ پذیری
برخورد فرهنگی و فرهنگ پذیری در عصر حاضر، فرآیند بسیارپیچیده و چند جانبه ای است و چگونگی، میزان وپیامدهای حاصل از آن، تابعی از متغیرهای گوناگون بوده و تغییر آنها به همان نسبت موجب تغییر و تفاوت در فرهنگ پذیری میشود. از جمله میتوان به متغیرهایی چون تفاوت فرهنگی، شرایط و گستره برخورد، موقعیت فرادستی و فرودستی دو فرهنگ و کارگزاران برخورد اشاره کرد [8].
- اشکال و پیامدهای فرهنگ پذیری
الف) انطباق فرهنگی (Cultural Adaptation) : فرهنگها، کلیت در هم تافته ای هستند؛ از این رو در جریان پذیرش عناصر غیرخودی، فقط به افزودن آنها یا کاستن از عناصر خودی نمی پردازند، بلکه بر اساس منطق درونی خود و درصورتی که عناصر پذیرفته با کل بدنه ی الگو ساز و مجموعه ی کارکرد آنها سازگاری و همنوایی داشته باشد، آنها را پذیرفته، هضم کرده و به رنگ خود در میآورند. بر این اساس، اغلب مشاهده میشود که عناصر تازه وارد، در روند پذیرش، دستخوش دگرگونی شده و به رنگ عناصر فرهنگ پذیرنده و هماهنگ با آنها در میآید. این گونه فرهنگ پذیری، غالبا آگاهانه و به شکل گزینه ای عمل میکند و رشد آفرین و تکامل زاست و نه تنها تعادل و انسجام فرهنگی را بر هم نمی زند، بلکه معمولا برای فرهنگ میزبان، بالندگی، زایندگی، پویایی و کارآمدی بیشتر را به ارمغان میآورد.
در این انگاره، عناصر میهمان، جایگزین عناصری از فرهنگ میزبان نمی شوند، بلکه بر آن افزوده شده و با ایجاد دگرگونیهای ساختاری، تعادل ساختاری درونی یا بیرونی تازه ای بدست میدهند، بی آنکه ساختارهای پیشین را از میان بردارد.
انطباق فرهنگی به یک بستر زمانی بلند مدت (یک نسل یا بیشتر) نیاز دارد تا عناصر پذیرفته شده با طی مراحلی چند و بسته به میزان اهمیتی که دارد، تاثیرات و تغییراتی را در عناصر فرهنگ پذیرنده و ترکیب فرهنگی آن ایجاد نماید تا جا افتادگی فرهنگی حاصل شود، و در مواردی هم عنصر تازه وارد، الزاما پذیرش یا پیدایش عناصر دیگری راموجب شده و در نتیجه تحولات فراگیری در حوزه ی فرهنگی و حیات اجتماعی پدید میآورد. به عنوان مثال، ورود اتومبیل به عنوان یک محصول فرهنگی یا فن آوری آن، به مرور زمان، وسایط نقلیه ای چون اسب، قاطر، گاری، درشکه، دلیجان و… و نیز مشاغلی همانند درشکه چی، گاریچی، نعلبندی و… را از چرخه ی حیات اجتماعی خارج کرده و به جای آن تاسیساتی همانند گاراژ، پمپ بنزین، تعمیرگاه، اداره راهنمایی و رانندگی و … و مشاغلی چون مکانیکی، صافکاری و جوشکاری اتومبیل، پنچرگیری، تعویض روغنی، رانندگی و … را پدید آورد و نیز واژگانی چون ترافیک، ترمز، کلاج، شوفر و… را رایج ساخت.
ب) التقاط فرهنگی (Cultural Syncret) : در این انگاره، عناصری از دو فرهنگِ پذیرفته و پذیرنده، در هم میآمیزند و با شکل دادن به عناصر فرهنگی تازه ای، دگرگونیهای ساختاری قابل توجهی در فرهنگ میزبان پدید میآورند. عناصر در هم آمیخته از دو فرهنگ، براحتی از یکدیگر باز شناخته نمیشوند. دلبستگی به فرهنگ خودی و ناکارآمدی برخی عناصر آن از یک سو و جاذبههای فرهنگ مقابل از طرف دیگر در این گونه فرهنگ پذیری، موثر است.
ج) جایگزینی فرهنگی : در این فراگردِ پذیرش، عنصر یا مجموعه ای از عناصر فرهنگِ پذیرنده، به عنوان کهنه، سنتی و نا متناسب، متروک و یا فراموش و از منظومه ی فرهنگی خارج میشوند و عنصر یا عناصری از فرهنگ پذیرفته شده، جایگزین آنها شده و به خاطر پذیرش گروه یا جامعه، همان کارکردها را انجام میدهد. البته جایگزینی فرهنگی به آسانی صورت نمی پذیرد و در موارد زیادی با تنش، بحران و مقاومت فرهنگی از سوی گروه های سیاسی، دینی و فرهنگی روبرو میشود.
ح) الحاق فرهنگی (Cultural Incorporation) : در این فرآیند، یک فرهنگ، استقلال خود را به عنوان یک فرهنگِ کل و غالب از دست داده و به عنوان یک خرده فرهنگ، و دارندگان آن به صورت کاست، طبقه و یا گروهی متکثّر به حیات خودادامه میدهد.
خ) انقراض فرهنگی (Cultural Extinction) : در این انگاره، فرهنگِ پذیرنده، چنان ویژگی ها و عناصر خود را از دست میدهد که دیگر نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و در نتیجه رو به افول میگراید. اغلب، انتقال افراد از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر یا ادغام یک جامعه در جامعه ای دیگر از موارد بروز چنین وضعیتی است.
د) زوال فرهنگی (Cultural Deculturative) : گاهی اوقات، برخورد دو فرهنگ، باعث فقدان عناصری از یک فرهنگ میشود، بدون آنکه عنصر دیگری جایگزین آن شود. در این فرآیند، اعضای یک گروه یا جامعه ی فرهنگی، بی آنکه راه و روش ها و عناصری از فرهنگ دیگر را پذیرفته باشند، عناصری از فرهنگ خود را مردود میشمارند که سرانجام آن «از خود بیگانگی فرهنگی» است.
ذ) طرد فرهنگی (Cultural Rejective) : در این انگاره از تلاقی فرهنگی، جایگزینی و دگرگونی فرهنگی با شتاب زیاد رخ میدهد و از آنجا که شمار قابل توجهی از افراد نمی توانند آنها را بپذیرند، معمولا پایداری فرهنگی در برابر تحولات بروز میکند و فرهنگ پذیرفته شده، به شدت طرد میشود. در چنین موقعیت هایی، گذشته گرایی، تقویت شده و زمینه ی شورش ها و جنبشهای بنیادگرا فراهم میگردد [9].
- اثرات فرهنگی گردشگری
گردشگری پدیده ای است که با انسان و انگیزه ها، خواسته ها، نیازها و آرزوهای او که منبعث از فرهنگ جامعه است ارتباط دارد. می توان گفت محرک اصلی گردشگری، اختلاف فرهنگ هاست. فرهنگ با نفوذ پرتوان خود، می تواند ماهیت، هدف، ساختار و کارکرد گردشگری را توضیح دهد. گردشگر و میزبان، دارای فرهنگ و الگوهای اجتماعی متفاوتی هستند و در زمان گردش با هم تعاملاتی دارند. تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آنها بر یکدیگر دارای اهمیت ویژه ای است. گردشگری نقش مهمی در ایجاد تغییرات فرهنگی دارد، هم باعث رواج و تقویت عناصر فرهنگی مثبت می شود و هم ناهنجاری اجتماعی در یک فرهنگ را ایجاد می کند.
طبیعت گردشگری در هر جامعه، متأثر از عوامل پیچیده و درهم تنیده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. به عبارت دیگر گردشگری دارای ابعاد مادی و معنوی است که هر کدام می توانند دیگری را مجذوب خود نمایند. در عین حال که می توان گردشگری را یک صنعت و فعالیت اقتصادی دانست (یا مجموعه ای متشکل از صنایع به هم مرتبط)، همچنین مجموعه ای است پیچیده و متشکل از پدیده های اجتماعی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم (حتی قبل از اقتصاد) فرهنگ و اجتماع را تحت تأثیر می گذارد. به قول مک کانل، گردشگری زمینه اصلی تولید اشکال جدید فرهنگی است، گردشگری آمیزه ای از فعالیت های صرفا تجاری نیست، بلکه همچنین بیان ایدئولوژیک تاریخ، طبیعت و سنت است؛ بیانی که قدرت آرایش دوباره ی فرهنگ و طبیعت را بر اساس نیازهای خود دارد [10].
در دوران معاصر گردشگری به واقعیت مهم اجتماعی و فرهنگی تبدیل شده است، فعالیتی است که با انسان و انگیزه ها، خواسته ها، نیازها و آرزوهای او که منبعث از فرهنگ جامعه است ارتباط دارد. فرهنگ با نفوذ پرتوان خود، می تواند به بهترین صورت ماهیت، هدف، ساختار و کارکرد گردشگری را توضیح دهد. شیوه های زندگی فرهنگ های دیگر و اختلاف فرهنگ ها، جاذبه و محرک اصلی گردشگری و از اصلی ترین انگیزه های حرکت مردم است. بدون فرهنگ که تفاوت ها را ایجاد می کند، همه جا شبیه به هم بنظر می رسد. فرهنگ، عاملی است برای ایجاد میل یا نیاز به سفر و سیاحت و از سوی دیگر نقشی اساسی در تعیین رفتارها، نگرش ها، ارزش ها و شیوه های زندگی مردم دارد. بدین ترتیب گردشگری و فرهنگ رابطه لاینفکی دارند و انسان به عنوان خالق و حامل فرهنگ، ماهیت و جهت گردشگری را تعیین می کند و باید در محور ضرورت تحلیل و بررسی گردشگری قرار بگیرد. به عبارتی گردشگری «وابسته به انسان (people dependent)» و «انسان محور (people oriented)» است.
ورود گردشگران به یک مقصد روابط و تعاملاتی بین آنان و میزبانان ایجاد می نماید که یک بعد این رابطه، فرهنگی است. گردشگران هنگام عزیمت به یک مقصد، ابتدا با فرهنگ آن مقصد روبرو می شوند و بدین ترتیب گردشگری به عنوان پدیده ای است فرهنگی نقش مهمی در ایجاد تغییرات فرهنگی بر عهده دارد.
در گردشگری از همان برخورد اول تعاملات فرهنگی میهمانان و میزبانان آغاز می شود. دو طرف دارای ارزش ها و الگوهای متفاوتی هستند و مسئله تماس و برخورد طرفین و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن ها بر یکدیگر دارای اهمیت ویژه ای است. تفاوت رفتاری اجتماعی و فرهنگی بین گردشگران و بومی ها بازخوردهای متفاوتی را به همراه دارد. گردشگری می تواند سبب ارتباط هایی برای تماس های فرهنگی شود یعنی بوجود آوردن شرایطی که گردشگران بتوانند خود، فرهنگ بومی را از نزدیک لمس کنند.
اثرات گردشگری بر فرهنگ و اجتماع غیرملموس و در روندی طولانی و به آرامی و ممکن است به صورت ناخواسته و ناخودآگاه صورت می گیرد. گردشگری دارای آثار فرهنگی و اجتماعی متعددی است که بی توجهی به آن می تواند پیامدهای نامطلوبی در پی داشته باشد. منظور از اثرات اجتماعی گردشگری تغییراتی است که در زندگی مردم جامعه ی میزبان به وجود می آید و این تغییر به دلیل تماس مستقیم میزبانان و گردشگران با یکدیگر است و منظور از اثرات فرهنگی تغییراتی است که در هنر ، آداب و رسوم و معماری و سایر ابعاد فرهنگ مردم ساکن در جامعه میزبان رخ می دهد.
اوقات فراغت به عنوان حوزه ای زمانی درک می شود که انتقال و تداوم فرهنگی و آموزش فرهنگی- اجتماعی هم می تواند در آن انجام گیرد و می توان از اوقات فراغت برای تقویت، تداوم و تنوع فرهنگی استفاده کرد. در عین حال به خطراتی که در واقع این حوزه زمانی و مکانی برای تخریب و یورش بردن به فرهنگ ها و از بین بردن تنوع فرهنگی و به وجود آوردن رفتارهای فرهنگی غیرمناسب در جامعه دارد، باید بسیار توجه کرد و می توان گفت این حوزه از لحاظ فرهنگی، هم پتانسیلی بسیار قدرتمند دارد که بشود از آن برای پیشبرد فرهنگ استفاده کرد، و هم حوزه ای خطرناک است که فرهنگ را تخریب می کند.
توجه:
برای دانلود فایل کامل ورد لطفا اقدام به خرید نمایید.
لینک دانلود فایل بلافاصله پس از خرید بصورت اتوماتیک برای شما ایمیل می گردد.
به منظور سفارش تحقیق مرتبط با رشته تخصصی خود بر روی کلید زیر کلیک نمایید.
سفارش تحقیق
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.