توضیحات
مقدمه
اِبْنِ عَرَبی، ابوعبدالله محییالدین محمد بن علی بن محمد بن العربی الحاتمی (۵۶۰-۶۳۸ق/۱۱۶۵-۱۲۴۰م)، معروف به شیخ اکبر، اندیشمند، عارف و صوفی بزرگ جهان اسلام. وی در مشرق، ابن عربی خوانده میشود تا از ابوبکر ابن العربی (د ۵۴۳ق/۱۱۴۸م)، قاضی، محدث و فقیه اندلسی، متمایز گردد.
ابن عربی از دودمان عربی کهنی بوده و سلسله نسب وی به حاتم طایی میرسیده است، چنانکه خود «الطائی الحاتمی» را به دنبال نام خویش میآورد.
پدرش از مردان برجسته و سرشناس مرسیه به شمار میآمده و احتمالاً یکی از نزدیکان ابن مردنیش بوده است.
فیلسوف مشهور ابن رشد (د ۵۹۵ق/۱۱۹۸م) از دوستان نزدیک پدر ابن عربی بوده است و بنا بر گزارش خود ابن عربی، ابن رشد از پدر او درخواست دیدار با ابن عربی را کرده بوده است.
زندگی و منش محیالدین ابن عربی، از شگفتیهای روزگار است. برخی معتقدند در تاریخ عرفانی اسلامی، کسی در گستردگی اطلاعات، فراوانی استادان و بسیاریِ تعداد نوشته به پایه وی نمیرسد.
وی بر اثر تلاش و تکاپوی فراوان، توانست از محضر استادان سرشناس زمان خود بهره برد و از آنان اجازه نقل حدیث بگیرد که شمارشان به هفتاد کس میرسد.
او توانست نظام فکری جداگانه و ویژه ایجاد کند که هنوز هم محور بینشهای عرفانی در جهان اسلام است. برخی، تعداد نوشتههای وی را ۸۴۸ کتاب و رساله دانستهاند.
پیچیدگى شخصیت ابن عربى و روش او در برخورد با مذاهب اسلامی و شخصیتهاى مورد علاقۀ هر یک از این مذاهب موجب اختلاف آراء در مذهب او گشته است. به گونهای که بعضى او را از اهل سنت و بعضى از شیعه اثنی عشری، بعضى اسماعیلی و بعضى برتر از مذهب دانستهاند.
نظرية ختم ولايت ابن عربي از نظر شارحان مكتب او
عبارات ابن عربي دربارة خاتم الولاية مضطرب و شايد متناقض است. بر اين اساس به رغم اينكه مشايخ، علما، فلاسفه و عرفا، به طور عمده از آراي ابن عربي متأثر بودهاند و ملاحظاتش را فصل الخطاب و محذورات و مشاهداتش را كشفالحجاب براي مستورات خويش دانستهاند، نظريات او در ختم ولايت را نپذيرفتهاند. گذشته از اينكه همين نظريات موجب شد برخي چنين اقوالي را منكر شوند و آن را تحريف قلمداد كنند، حتي شماري مقامش را شكستند و به هتك او پرداختند. عدهاي نيز به تخطئه ابن عربي پرداخته و ادعاي او را ابطال و بر خاتم الولاية بودن حضرت مهدي(عج)، استدلال كردهاند. (سيد حيدر آملي، 1367: 175؛ همو، 1368: 395؛ كاشاني، 1370: 42 ـ 43، جندي، 1361: 328 ـ 235) در برابر اين رويكرد شماري نيز در پي توضيح و توجيه برآمدند. اين گروه دربارة كلمات ابن عربي سخناني متفاوت ارائه كردهاند، برخي به طور قطع خاتم ولايت مطلقه و يا عامه را از آن عيسي(ع) دانستهاند و جمعي ولايت را به اقسامي تقسيم كرده و «خاتم ولايت خاصه» را از آنِ حضرت مهدي شمردهاند و وجه جمعي براي سخنان او بيان كردهاند. از گروه اول ميتوان قيصري و ابوالعلاء عفيفي را نام برد. قيصري از شاگردان بنام و شارحان سني مكتب ابن عربي تأكيد ميكند كه خاتمالأوليا حضرت عيسي(ع) است و مينويسد:
لا ينبغي ان تتوهم ان المراد بخاتم الاولياء المهدي فان الشيخ صرح بانه عيسي و هو يظهر من العجم و المهدي من اولاد النبي و يظهر من العرب. (قيصري، 1368: 10؛ همو، 1357: 40 ـ 41)
از اين عبارت قيصري برميآيد كه ظهور حضرت مهدي(عج) و اينكه از اولاد پيامبر اكرم(ص) است را پذيرفته است.
از گروه دوم نيز ميتوان به شيخ محمد خاكي، عبدالرزاق كاشاني، جندي و بسياري از مروّجان شيعي مكتب ابن عربي، از جمله محمدرضا قمشهاي و سيد جلالالدين آشتياني اشاره كرد. اينان كوشيدهاند وجه جمع يا توجيهي براي كلمات ابن عربي بيابند. به نظر شيخ محمد خاكي، از پيروان سني ابن عربي، ولايت بر دو قسم است: ولايت مطلقه و ولايت خاصه محمدي. نوع دوم نيز سه قسم است:
اول) ولايتي كه جامع تصرف در عالم به حسب معنا و صورت است و به خلافت نيز مقرون ميباشد.
دوم) ولايتي كه جامع تصرف در عالم به حسب معنا و صورت است، ولي به خلافت مقرون نيست.
سوم) ولايتي كه حقيقتش فقط تصرف در معناست.
خاتم ولايت مطلقه عيسي(ع) است و او خاتم اكبر است. خاتم نوع اول ولايت محمدي، علي بن ابيطالب است كه آخرين خلفاي راشدين و ائمه مهديين است و اين خاتم، خاتم كبير است. خاتم نوع دوم ولايت محمدي، مهدي(ع) است كه در آخرالزمان ظهور ميفرمايد و او خاتم صغير است و خاتم نوع سوم از ولايت محمدي، ابن عربي است. (جهانگيري، 1375: 487)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.